در
کتابخانه
بازدید : 381616تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Expand حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Collapse فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Expand خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از آن مسائل مسأله ی «كلّی» بود كه در جلسه ی پیش اشاره ای به آن كردیم و امروز توضیح بیشتری می دهیم. این مطلب جای بحث نیست كه یكی از عجیب ترین كارهای ذهن تصورات كلی است، و این امری است كه برای همه ی فیلسوفان اعجاب انگیز بوده و هست. خوب یعنی چه؟ ببینید! ذهن انسان با اشیاء كه برخورد می كند به صورت جزئی برخورد می كند. وقتی چیزی را می بیند آن چیز با شرایط خاصی در زمان و مكان خاصی است. عدد را وقتی می بیند در یك شئ محدود و مخصوص آن را می بیند. انسان را اگر می بیند در افراد انسانی می بیند. حواس تصورات جزئی را وارد مغز می كند ولی بعد ذهن مفهومی كلی از آن تصورات جزئی می سازد، مفهومی در برگیرنده و شامل كه نه قید مكان و نه قید زمان و نه قید عدد، هیچیك در آن صدق نمی كند، بلكه آن مفهوم كلّی در زمانهای نامتناهی و بر مكانهای نامتناهی صدق می كند. این چگونه می شود؟ در عین حال ذهن آن را مبهم خلق نمی كند، اتفاقاً قضایا را به صورت كلی می شناسد. اصلاً علم یعنی تصدیقاتی كه روی كلیات بنا می شود؛ اگر آن تصدیقات مبهم بود كه ما علم نداشتیم. بشر قاعده و ضابطه درك می كند كه روی ذهنیات است و بر همه ی دنیا صدق می كند. پس این چگونه است كه ذهن قانون كلی می سازد و در طبیعت، آن قانون كلی صدق می كند؟ در مسأله ی پیدایش و نحوه ی شكل گیری كلیات، علما سخت درگیر هستند ولی به هر صورت آن مفهوم كلّی در ذهن ما وجود دارد. فلاسفه ی قبل از ملا صدرا می گفتند كه تصور از كلی به صورت «تحلیل» است، یعنی در واقع می گفتند ذهن اول یك چیز جزئی را درك می كند، بعد شئ دیگر را ادراك می كند همراه با یك سلسله امور، و شئ دیگر را هم همراه یك سلسله امور دیگر؛ مثلاً آقای زید را می بیند با مشخصاتی: كوتاه قد و زرد چهره، و حسن را می بیند بلند قد و گندمگون، و تقی را می بیند متوسط القامه و سیاه روی، و آن دیگری را با خصوصیات دیگر و به همین ترتیب؛ بعد در تمام آن افراد اختلافها را به دور می ریزد، باقیمانده، می شود آن مفهوم كلی از انسان؛ وقتی كه آن اختصاصها محو شد باقیمانده می شود «كلی» . مثال می زنند مانند سكّه هایی با نقشهای گوناگون كه اگر آن سكه ها را بساییم، در آخر همه یك نوع شده و سكه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 280
هستند.

ولی این استدلالها مشكل را حل نمی كند و امر كلّی در برگیرنده درست نمی شود. ملاصدرا روی بحثهای دیگر رسید بدانجا كه گفت اصلا «كلّی انسان» دارای نشئه های متفاوت است؛ انسان دارای نشئه قوه ی خیال است، دارای نشئه قوه ی عقل است و دارای نشئه قوه ی حواس است و دیگر نشئه ها، و هر كدام از این نشئه ها یك كلّی مخصوص به خود دارند؛ مثلاً این جزئی، در حس است كه جزئی است، در خیال شكل دیگری دارد؛ و این نشئه ها داخل هم نمی شود ولی عقل به نحو خاصی استنباط می كند؛ یعنی آن وجود عقلانی آنقدر وسیع است كه شامل كلی می شود، و جزئی «تعالی» می یابد، برتر و بالاتر می رود كلی می شود و اگر به صورت كلی درآید نه این است كه از آن كاسته می شود.

و باز مسائل دیگر كه اشاره ای می كنم به یكی از آنها. باید بگویم كه فلسفه ی ملا صدرا را هیچ كس بدون ده پانزده سال مطالعه نمی تواند در آن نظر دهد، زیرا در حدود پنجاه و پنج شصت سال ملا صدرا روی فلسفه اش كار كرده است؛ البته یك مقدار اجمالی و كم می شود با آن آشنا شد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است