مطالعه و سیر در كتب و مكاتب فلسفی اسلامی نشان می دهد كه تا قرن پنجم و
ششم هجری فصلی در فلسفه به نام «وجود ذهنی» باز نشده بوده است و قهراً این
مسأله تا آن زمان نه به طور مشخصی مطرح شده و نه دلائلی برای اثبات آن اقامه شده
است و نه اشكالاتی كه ممكن بوده پیش بیاید كاملا به میان آمده و نه عقاید و نظرات
متعددی كه بعدها ظهور كرد تا آنوقت پدید آمده بوده است. این مسأله از قرن پنجم و
ششم به بعد رسما در كتب فلسفه و كلام عنوان یافته است
[1]و عقاید و نظرات مختلفی
درباره ی آن اظهار شده و دلائل و اشكالاتی در مورد آن ذكر شده و تدریجا توسعه و
گسترش یافته است. در این مسأله علی الظاهر هم قدمای یونانی و هم متكلمین
اسلامی و هم عرفا هر یك سهمی داشته اند.
[1] . شاید اول كسی كه عنوان مستقل به مطلب داده فخر رازی در مباحث است؛ باید بیشتر تحقیق شود.