ولی صدرالمتألهین در
اسفار [1]صریحاً می گوید كه نظریه ی اشباح یك نظریه ی
مستحدثی است كه در میان متأخرین پدید آمده و نظر عموم قدما با نظریه ی ماهوی
منطبق است.
به عقیده ی ما نیز حق این است كه نظر قدما نظر ماهوی بوده و نظر اشباح بعدها در
اثر به وجود آمدن بن بست هایی پیدا شده ولی تردید برخی و جزم برخی دیگر كه نظر
قدما با نظر اشباح منطبق است می رساند كه این مسأله به طور مشخص در میان
متقدمین اسلامی از قبیل فارابی و ابن سینا مطرح نبوده تا چه رسد به آنكه به طور قطع
این نظر را به دوره ی قبل از اسلام نسبت بدهیم
[2].
آری آنچه مسلّم است این است كه افلاطون و ارسطو و پیروان آنها مطابقت
علم و معلوم را اجمالا تصدیق داشته اند، در مقابل سوفسطائیان و شكاكان كه هر گونه
مطابقت علم و معلوم را مورد تردید قرار می داده اند. ولی این جهت به تنهایی كافی
نیست كه نظر ارسطو و افلاطون را نظر ماهوی بدانیم زیرا چنانكه بعداً خواهیم دید
طرفداران نظریه ی اشباح نیز مطابقت علم و معلوم را انكار ندارند، همان طوری كه
طرفداران مادی بودن علم و ادراك كه در قرون جدید پدید آمده اند و نظریه ی اشباح را
تأیید می كنند منكر مطابقت علم و معلوم نمی باشند بلكه شدیدا از آن دفاع می كنند؛ و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 288
اما اینكه اشكالاتی بر مدعای آنها وارد است و مطابقت علم و معلوم جز با نظر ماهوی
سازگار نیست مطلب دیگری است. ورود ایراد و اشكال بر نظر شخصی نمی تواند
تاریخ فلسفه را تغییر دهد.
[2] . باید در ترجمه های اولیه به عربی مطالعه شود و یا متون اولیه ی یونانی به دست آید.