در این میان سهم شیخ اشراق و سهم صدرالمتألهین را از نظر نباید دور داشت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 290
شیخ اشراق هر چند مستقلاً فصلی برای این مطلب باز نكرده است ولی اصول فلسفی
وی در باب نور و ظلمت، او را وادار كرده كه علم و ادراك را از سنخ نور بداند و ادراك
را به ظهور تفسیر كند. وی نظر مشّائین را درباره ی اینكه ملاك ادراك شئ ذات خویش
را تجرد وی از ماده است رد می كند و می گوید آن چیزی كه ملاك ادراك است نوریت
است نه تجرد
[1]، ولی صدرالمتألهین با اصولی كه در باب وجود تأسیس می كند بین نظر
شیخ اشراق و نظر مشّائین توفیق می دهد و هر دو را به یك اصل ارجاع می كند. سهم
دیگر شیخ اشراق برهان خاصی است كه درباره ی «صورت نفسانی» اقامه می كند كه
بعداً ذكر خواهد شد. و اما صدرالمتألهین، سهم وی در این است كه با اصول خاص
خود بین نظر فلاسفه ی مشّائی و شیخ اشراق و عرفا توانسته جمع و توفیق كند و همه را
بر اصول برهانی تری استقرار دهد. بعلاوه وی در حل برخی اشكالات گیج كننده ی
وجود ذهنی سهم بسزایی دارد چنانكه عن قریب خواهد آمد. اینك وارد ذكر اقوال و
بیان ادلّه و اشكالات وجود ذهنی و پاسخ آنها با توجه به سیر تاریخی آنها می شویم.
[1] . حكمة الاشراق، چاپ هنری كربن، ص 114.