حل برخی از مسائل بستگی زیادی به كیفیت طرح آنها دارد، اگر اندكی
انحراف یا مسامحه در كیفیت طرح و تصویر آنها رخ دهد به كلّی به صورت مجهولی
غیر قابل حل درمی آید. مسائل فلسفی عموما از این قبیل است. آن گروه از فلاسفه
كه توانسته اند به سرچشمه های مسائل فلسفی برسند معتقدند كه اشكال عمده برای
ذهن انسان در مسائل فلسفی این است كه بتواند آنها را به نحو صحیحی برای خود
طرح كند، برخلاف مسائل برخی علوم یا همه ی علوم كه طرح و تصویر صورت مسئله
چندان اشكالی ندارد، عمده این است كه راه حل آن پیدا شود. مثلاً برای یك
دانشجوی ریاضی طرح صورت یك مسأله ی ریاضی چندان اهمیّت ندارد، آنچه مهم
است این است كه برهان و راه حل آن مسئله را پیدا كند. غالب انحرافات و بلكه
اختلافات در مسائل فلسفی از ناحیه ی كیفیت طرح و تصویر پدید می آید و به اصطلاح
تصور در این مسائل از تصدیق آنها دشوارتر است. پس اگر بخواهیم نقطه ی انحراف را
در مسائل فلسفی پیدا كنیم بیشتر باید در مرحله ی طرح و تصویر جستجو كنیم و ببینیم از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 301
اول این مسئله برای ذهن به چه صورت مشوّش و مشتبهی طرح شده است. مسئله ی
خدا و جهان دیگر را به دو نحو می توان طرح كرد: طرح صحیح و معقول، و طرح غلط و
گمراه كننده. اگر صحیح طرح كنیم از بسیاری از اشكالات كه خود به خود در ذهن پیدا
می شود رهایی خواهیم یافت، ولی اگر به طرز غلط و گمراه كننده اش طرح كنیم هر
لحظه دچار اشكال و اشتباه خواهیم شد و هرچه بیشتر تلاش كنیم بیشتر از حقیقت
دور می شویم. بعدها خواهیم دید كه همه ی اشكالات و استدلالات مادیین متوجه همان
طرح غلط و گمراه كننده است. ما برای اینكه بفهمانیم چگونه می شود كه یك مسأله ی
فلسفی را دو نحو طرح كرد مثالی نسبتا ساده ذكر می كنیم كه ضمنا شاید شبیه ترین و
نزدیك ترین مثالها به مطلب مورد بحث ماست.