در
کتابخانه
بازدید : 381622تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
اصالت روح
قرآن و مسأله ای از حیات
توحید و تكامل
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (1)
Expand پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2) پرسشهای فلسفی ابوریحان از بوعلی (2)
Expand اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی اصل تضاد در فلسفه ی اسلامی
Expand بحث حركت بحث حركت
Expand روابط فلسفه و عرفان روابط فلسفه و عرفان
فلسفه ی اسلامی پیش از ملا صدرا
فلسفه ی اسلامی از میر داماد تا عصر حاضر
Expand حكمت صدر المتألّهین حكمت صدر المتألّهین
Expand فلسفه ی ملا صدرا فلسفه ی ملا صدرا
Expand وجود ذهنی وجود ذهنی
ادلّه ی وجود ذهنی
Collapse خدا و جهان دیگرخدا و جهان دیگر
یادداشتهای مقاله ی توحید
Expand ادلّه ی توحیدادلّه ی توحید
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این مثال ساده را درباره ی زمان انتخاب می كنیم.

فرض كنید یك نفر می خواهد مسئله ی زمان را طرح كند و درباره ی زمان تحقیق نماید و بداند آیا حقیقتی به نام زمان هست یا نیست؟ و اگر هست چگونه حقیقتی است؟ یك وقت هست كه تصور این شخص درباره ی زمان از نوع تصوری است كه درباره ی یكی از مواد و اجرام و اجزاء طبیعت دارد، یعنی می پندارد كه آن چیزی كه نام «زمان» به آن داده اند یكی از میلیونها اجرام و اجزاء طبیعت است. بدیهی است كه اگر چنین تصوری برای كسی پیدا شود و مسئله ی زمان برای وی به این صورت طرح گردد همیشه انتظار خواهد داشت كه یك روز در ضمن یك آزمایش و در زیر یك ذره بین و یا از پشت لوله ی تلسكوپ به وسیله ی یك مكتشف، وجود زمان اعلام گردد.

حالا اگر بخواهیم وارد تحقیق و جستجو درباره ی زمان بشویم آیا صورت این مسئله مانند دو مسئله ی بالا [1]خواهد بود؟ یعنی آیا باید این مسئله به این صورت برای ما طرح شود كه آیا در طبیعت و یك گوشه از جهان یك موجود دیگری در ردیف سایر موجودات به نام «زمان» وجود دارد و یا ندارد؟
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 302
آیا نوع تحقیق و جستجوی ما درباره ی زمان شبیه نوع تحقیقی است كه درباره ی یك عنصر یا یك ستاره می كنیم یعنی در صدد كشف یك موجود دیگر علاوه بر آنچه تاكنون می شناخته ایم هستیم و اگر فرضا كشف كردیم باید بگوییم به كشف جدیدی در طبیعت نائل شده ایم و همان طوری كه یكی برق و یكی میكروب و یكی رادیوم را در طبیعت كشف كرد یكی هم زمان را در طبیعت كشف كرده است؟ و یا اینكه تحقیق درباره ی زمان باید طور دیگری صورت بگیرد، باید به این صورت باشد كه آیا جهانی كه ما در آن زندگی می كنیم و در آن سه بعد حقیقی می بینیم بعد چهارمی هم دارد یا ندارد؟ خیلی فرق است بین اینكه در پی تحقیق امری باشیم كه اگر به آن برسیم نتیجه اش این است كه واقعیّتی جدید در میان واقعیّتها و در كنار آنها كشف كرده ایم و او هم در میان آنها جایی و مقامی دارد و احیاناً می توانیم آن را نشان بدهیم، ابزار و آلات مخصوصی برایش به كار ببریم، او از خود آثار مخصوص و جدایی در عرض و در ردیف سایر آثار داشته باشد، و بین اینكه در پی تحقیق امری باشیم كه اگر به آن برسیم واقعیّت جدیدی در میان واقعیّتها كشف نكرده ایم بلكه تصور ما درباره ی همه ی واقعیّتهای موجود عوض شده، تاكنون طبیعت و جهان را فقط با سه بعد طول و عرض و عمق (درازا و پهنا و ژرفا) می شناختیم، اكنون دانستیم بعد چهارمی هم دارد كه نامش «زمان» است، جهانی كه تاكنون می پنداشتیم به سه طرف كشیده شده معلوم شد به چهار طرف كشیده شده است.

پس هنگامی كه می گوییم «زمان هست» نه به این معنی است كه در طبیعت علاوه بر اكسیژن و هیدروژن و غیره و علاوه بر آب و خاك و هوا و علاوه بر انسان و حیوان یك موجود دیگری هم در طبیعت هست تا نوبت به این برسد كه از ما بپرسند اگر زمان هست آیا بسیط است یا مركّب؟ اگر بسیط است اتمهای داخل زمان چگونه است؟ چند واحد الكترون بر گرد پروتون زمان می چرخد؟ و اگر مركّب است آیا جامد است یا مایع است یا بخار؟ آیا جاندار است یا بی جان؟ هیچیك از این سؤالات مورد ندارد زیرا معنی حقیقت داشتن زمان این نیست كه موجود خاصی در طبیعت در عرض سایر موجودات و در ردیف آنها وجود دارد، معنی اش این است كه همه ی این موجودات كه نام برده شد علاوه بر سه بعدی كه دارند بعد چهارمی هم دارند، هیچكدام از اینها از زمان خالی نیستند. به عبارت دیگر طبیعت و جهان بعد چهارمی هم دارد. اگر بگویند زمان در كجاست؟ خواهیم گفت یك جا و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 303
مكان مخصوص ندارد و در عین حال در همه جا هست، هر جا كه مكان هست زمان هم هست، زمان همه جا را پر كرده و به همه ی اشیاء و اجزاء طبیعت به اندازه ی خودشان به خودشان نزدیك است.

پس مضحك خواهد بود اگر كسی ایراد بگیرد و بگوید اگر زمان حقیقت دارد در كجاست و چرا من آن را لمس نمی كنم؟ زمان را به من نشان بدهید.

با حفظ تنزیه و بدون اینكه بخواهیم به اصطلاح مرتكب تشبیهی شده باشیم، می گوییم: نزدیك ترین مثالها برای اینكه اندكی به حقیقت نزدیك شده باشیم و كم و بیش طرح و تصویر صحیحی از مسئله ی خدا و جهان دیگر در ذهن خود داشته باشیم مثال زمان است.

آن كس كه در پی تحقیق این مسئله است باید از اول بداند كه در پی یك موضوع فلسفی است نه یك موضوع به اصطلاح علمی، یعنی نباید آنطور در جستجو باشد كه یك موجود خاص را در میان موجودات طبیعت و در كنار آنها جستجو می كند، باید بداند كه اعتقاد به ماوراء طبیعت در حقیقت به منزله ی اعتقاد به یك بعد خاص برای جهان علاوه بر ابعاد سه گانه یا چهارگانه یا بیشتر است و البته آن بعد دارای مشخصات مخصوص به خود است؛ یعنی جهان به یك جانب دیگر هم كشیده شده كه آن جانب را «ماوراء طبیعت» می خوانیم. شعاع وجود و هستی همان طوری كه به سه طرف مكانی و یك طرف زمانی امتداد یافته به یك سوی دیگر هم امتداد یافته است، با این تفاوت كه این امتداد است كه سایر امتدادها را به وجود آورده است، سایر امتدادها خواه چهار تا باشد و خواه بیشتر قائم به این یك امتداد می باشد.

هر چند دیده نشده كه تاكنون حكما و فلاسفه از جهان دیگر به «بعد» و «امتداد» تعبیر كرده باشند و این طرز بیان و تعبیر مخصوص این گفتار است، امّا تقریبی كه در این گفتار به عمل آمد منطبق است با حقیقتی كه الهیّونی كه قدمی راسخ در این فن دارند به آن رسیده اند.

حكمای الهی تعبیر دیگری دارند كه نزدیك به این است؛ معمولاً علل طبیعی را كه در زمان واقع اند خواه آنكه همزمان باشند یا تقدم و تأخّر زمانی داشته باشند «سلسله ی عرضی» و علل ماوراء الطبیعی را «سلسله ی طولی» می نامند.

اگر مطلب را به این صورت طرح كنیم یعنی بدانیم كه طرز صحیح طرح این مسئله فقط همین است یكباره به بی پایگی همه ی اشكالات و استدلالات مادّیّین پی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 304
می بریم. همه ی آن اشكالات یا استدلالات در زمینه ی این طرح است كه ما مسئله ی خدا و جهان دیگر را به صورت جستجو از حقیقتی در كنار حقیقتهای دیگر طبیعت و در عرض آنها طرح كنیم و بدیهی است كه اگر این گونه طرح كنیم هیچگاه به حقیقت نخواهیم رسید. مادیین وقتی كه مسئله ی «روح» را طرح می كنند از روح آن گونه جستجو می كنند كه از یك عضو از اعضای بدن جستجو می كنند. بدیهی است كه فرق است بین اینكه بخواهیم یك «جزء» از اجزاء طبیعت بدن را كشف كنیم و بین اینكه بخواهیم بدانیم كه آیا این حقیقت كه نامش «بدن» است و آثار حیاتی دارد فقط دارای سه یا چهار امتداد وجودی است یا یك امتداد دیگر هم دارد و آن امتداد مشخصات دیگری دارد و نام آن «روح» و «حیات انسانی» است. البتّه بعداً به تفصیل استدلالات مادیین را در این زمینه ها ایراد و تجزیه و تحلیل خواهیم كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 305

[1] . [ظاهراً مقصود از «دو مسئله ی بالا» تحقیق درباره ی یك عنصر یا یك ستاره به عنوان جزئی از اجزای طبیعت می باشد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است