در
کتابخانه
بازدید : 322719تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Collapse شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
دستگاه اندیشه ی انسان طوری آفریده شده است كه اگر روح انسان از نظر عاطفی رنگ بخصوصی داشته باشد نمی تواند حقایق را آنچنان كه هست ببیند، بلكه مطابق آن رنگ می بیند. چه زیبا می فرماید علی (علیه السلام) : «من عشق شیئا اعشی بصره و امرض قلبه» [1]. یكی از آن چیزهایی كه به روح انسان رنگ می دهد و وقتی رنگ داد انسان درست نمی تواند ببیند عشق و علاقه است. آدمی به هر چیزی كه عشق بورزد نسبت به آن تعصب پیدا می كند. اگر عشق و تعصب پیدا شد انسان نمی تواند شئ را آنچنان كه هست ببیند.

نقطه ی مقابل، بغض، دشمنی، كینه و نفرت است. اگر انسان نسبت به چیزی كینه و نفرت داشته باشد همان كینه و نفرت، رنگی برای روح انسان می شود و انسان نمی تواند شئ را آنچنان كه هست ببیند. عاشق، محبوب زشت خودش را زیبا می بیند؛ چنانكه در داستان معروف، مجنون عامری می گوید:

اگر در كاسه ی چشمم نشینی
بجز از خوبی لیلی نبینی
هر دو مانع هستند. عشق، معشوق را زیبا می كند؛ یعنی به چشم عاشق، زیبا جلوه می دهد به طوری كه او حتی زشت را زیبا می بیند. كینه و نفرت هم همین طور است، زیبا را نازیبا جلوه می دهد؛ و این از مسائلی است كه قرآن كریم زیاد روی آن تكیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 420
كرده است. جزء اصول معارف قرآن راجع به شناخت، مسأله ی كوشش كردن برای بی طرف ماندن و خوب قضاوت كردن است: «أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً» [2]كه در مورد كسی است كه عمل بدش در نظر خودش خوب جلوه می كند. در آیه ی دیگری می فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» [3]بگو آیا من به شما خبر دهم كه بدترین و زیانكارترین مردم چه كسانی هستند؟ آنهایی كه تمام مساعی شان در زندگی دنیاست و فكر می كنند كار خوب می كنند در حالی كه تمام تلاشهاشان بیهوده و بی نتیجه است. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» خودشان خیال می كنند كه دارند خوب عمل می كنند در صورتی كه در واقع بد عمل می كنند. در این زمینه قرآن مجید آیه های زیادی دارد.

داستانی دارم از هم مباحثه ی بسیار بسیار گرامی و عزیزم آیت اللّه منتظری- خداوند متعال او را نجات بدهد [4](آمین حضّار) - كه حدود دوازده سال با ایشان هم مباحثه بودم. در ایام طلبگی، گاهی به اصفهان و از اصفهان به نجف آباد می رفتیم. هردومان طلبه بودیم و نزدیك بود كه سطوح را به اتمام برسانیم. مردی بود كه در دانشكده ی حقوق درس خوانده بود و آدم عجیب و غریبی بود، خودش هم می گفت من دین و مذهب حسابی ندارم. یك وقت این شخص به هم مباحثه ی عزیز ما گفته بود: فلانی! پیغمبر خیلی كلمات بزرگی دارد! من اخیرا دارم مطالعه می كنم، حیرت كرده ام، عجیب سخنان پیامبر بزرگ است. ایشان به او گفته بود البته كه بزرگ است؛ و آن شخص گفته بود: ولی شما حق نداری این سخن را بگویی. چرا حق ندارم؟ برای اینكه تو قبلاً به پیغمبر علاقه داشته ای، ولی من كه به پیغمبر علاقه ندارم و بی طرف هستم از تو بهتر می فهمم.

من به اصل مطلب كاری ندارم ولی این حرف، حرف درستی است. اگر انسان تعصب نداشته باشد [بهتر می تواند قضاوت كند. ] تعصب، یكطرفه نیست، تعصب مثبت و منفی هر دو تعصب است. بعضی خیال می كنند تعصب دینی است [كه بد است، ] نمی دانند كه تعصب لادینی از تعصب دینی بدتر است. ما متعصّبهایی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 421
لامذهبی داریم كه هیچ متعصب مذهبی به پای اینها نمی رسد. من واقعاً حیرت می كنم وقتی كه می شنوم بعضی از جوانان مسیر انحرافی را پیموده اند و زمانی كه به آنها پیغام می دهم كه آقایان بیایید با یكدیگر بنشینیم صحبت كنیم، شاید شما چیزی فهمیده اید كه ما نمی دانیم، بیایید ما را راهنمایی كنید، مسائل را با یكدیگر در میان بگذاریم تا ببینیم قضیه چیست، نمی آیند، هر كاری می كنیم نمی آیند، می گویند ما تازه راهمان را انتخاب كرده ایم و نمی آییم. یك نفرشان گفته بود من نمی آیم چون اخیرا نظریه و فكری را انتخاب كرده ام و فلانی- به تعبیر او- اندیشه و منطقش قوی است، می ترسم مرا متزلزل و بی عقیده كند. آقا! تو الآن در لامذهبی تعصب داری. تعصبی كه منفور است تنها تعصب مذهبی نیست، گاهی تعصب لامذهبی از تعصب مذهبی بدتر است. ما اكنون دچار گروههایی هستیم كه در لامذهبی شدیدا متعصبند. این سالن و این «كانون توحید» ، بیایید، ما آماده هستیم؛ مسائل خودتان را از تریبون آزاد طرح كنید؛ منطق است، نه جنگ و دعوایی است و نه كتك و فحشی؛ پس چرا فرار می كنند؟ !
چرا در كتابهایشان حتی جرأت نمی كنند نظریّات الهیّون را آنچنان كه هست مطرح كنند و نظریات الهیّون را مسخ می كنند؟ ! استالین [5]در كتاب ماتریالیسم دیالكتیك می گوید: «دیالكتیك برخلاف متافیزیك می گوید دنیا حركت دارد، و متافیزیك می گوید دنیا از جای خودش تكان نمی خورد. دیالكتیك برخلاف متافیزیك می گوید اشیاء با یكدیگر مرتبطند، مجزّا، منفرد و بی ارتباط با یكدیگر نیستند» در حالی كه نظریه ی حركت و نظریه ی ارتباط را- كه شما اسمش را «اصل وابستگی» گذاشته اید- برای اولین بار الهیّون گفتند و این الهیّون هستند كه پیش از همه جهان را به منزله ی یك انسان دانستند و رابطه ی اجزای جهان با یكدیگر را نظیر رابطه ی اعضای یك پیكر یعنی رابطه ی ارگانیك شناختند. افرادی قبل از بوعلی سینا و همچنین خود او و یا مثلاً حاج ملاّ هادی سبزواری این مطلب را گفته اند. حال چرا جرأت نمی كنند حرفهای الهیّون را آنچنان كه هست مطرح كنند؟ چون می دانند اگر آنچه را كه هست مطرح كنند جواب ندارند. [می گویند] آنها ایده آلیست [6]هستند و ما ماتریالیست [7]!
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 422
آخر ایده آلیست یعنی چه؟ چه كسی گفته كه الهیون ایده آلیست اند؟ ! آنها دادشان همیشه بلند است كه ما وجودی و رئالیست [8]هستیم. [ولی مادّیّون همواره می گویند] ایده آلیسم [كه منظورشان الهیّون است ] اینچنین گفته و ماتریالیسم آنچنان.

غرض این جهت است كه یكی از وجه شبه ها میان آینه و ذهن انسان كه وجه شبه خوبی است و قرآن روی این مطلب تكیه ی فراوان دارد، این است كه برای شناخت، بی رنگ بودن فكر و روح ضرورت دارد، یعنی هیچ گونه غرض و مرض و تعصب مثبت یا منفی در كار نباشد، چنانكه آینه باید بی رنگ باشد تا صورتها را [به خوبی ] منعكس كند. آینه به هر نسبت كه خراب باشد، در وضع صورت تغییر می دهد.

این یك تشبیهی میان آینه و ذهن است، ولی اگر از یك جهت با هم شبیه باشند در جهات مختلف با یكدیگر فرق دارند كه ما برای مسأله ی «شناخت» از آن استفاده می كنیم.


[1] . نهج البلاغه، خطبه ی 107.
[2] . فاطر/8.
[3] . كهف/103 و 104.
[4] . [خواننده محترم توجه دارد كه این درسها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 56 ایراد شده است. ]
[5] . Staline .
[6] . idealist .
[7] . materialist .
[8] . realist .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است