در
کتابخانه
بازدید : 322631تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Collapse شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ممكن است اندیشه ای غلط باشد ولی همان اندیشه ی غلط به حال بشر مفید باشد. مثلاً پدر پیر بیماری را كه پسر جوان مورد علاقه ای دارد در نظر بگیرید. پسرش را برای تحصیل به یك كشور دوردست فرستاده و از او خبری ندارد و پسرش مرده است. اینجا اگر حقیقت را به او بگویند به حالش زیان دارد؛ حقیقت است اما به حال او مضرّ است؛ ولی اگر به او بگویند بچه ات زنده و مشغول تحصیل است [به حال او مفید است ] .

پس در اینجا حق بودن و مفید بودن، از یكدیگر جدا می شوند. گو اینكه در مسائل كلّی، حق بودن و مفید بودن دو مسئله اند كه از یكدیگر انفكاك نمی پذیرند، اما در مسائل جزئی، حق و مفید، حقیقت و مصلحت از یكدیگر انفكاك می پذیرند.

سعدی در گلستان حكایت معروفی دارد:

«پادشاهی را شنیدم به كشتن اسیری اشارت كرد. بیچاره در حالت نومیدی ملك را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن، كه گفته اند هر كه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید. . . ملك پرسید چه می گوید؟ یكی از وزرای نیك محضر گفت: ای خداوند! همی گوید: و الكاظمین الغیظ و العافین عن النّاس. ملك را رحمت آمد و از سر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 451
خون او گذشت. وزیر دیگر كه ضدّ او بود گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن؛ این، ملك را دشنام داد و ناسزا گفت. ملك روی از این سخن درهم آورد و گفت: مرا آن دروغ وی پسندیده تر آمد از این راست كه تو گفتی، كه روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی، و خردمندان گفته اند:

دروغی مصلحت آمیز به كه راستی فتنه انگیز. » [1]
چنانكه عرض كردم در امور جزئی گاهی یك امر حقیقت است ولی خیر نیست، مفید و مصلحت نیست؛ همچنانكه گاهی یك امر حقیقت نیست اما مفید است: خون بی گناهی می خواهد ریخته شود، اگر شما حقیقت را بگویید خونش ریخته می شود اما اگر حقیقت را كتمان كنید جانی را حفظ كرده اید.

پس در مسائل جزئی، حقیقت بودن و مفید بودن، دو امر جدا هستند. در مسائل كلّی هم حقیقت بودن و مفید بودن دو مسئله هستند، [با این تفاوت كه ] در مسائل كلّی همیشه میان حقیقت بودن و مفید بودن تلازم است.


[1] . گلستان سعدی، باب اول، حكایت اول.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است