در
کتابخانه
بازدید : 322696تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Collapse بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
افرادی گفتند حقیقت بودن و خطا بودن، هر دو نسبی است. ممكن است چند نفر درباره ی یك حقیقت، مختلف بیندیشند و در عین حال همه حقیقت باشد. ممكن است این فضا به نظر من بزرگ بیاید ولی به نظر شما كوچك. اگر از اینجا به سالن دیگری برویم و از من بپرسند این سالن بزرگ تر است یا سالن «كانون توحید» ؟ من می گویم سالن كانون توحید بزرگ تر است، ولی شما كه اینجا به نظرتان كوچك آمده، می گویید این سالن بزرگ تر است. اینجا به نظر من بزرگ آمده و به نظر شما كوچك. انسان این طور است: اگر از جای كوچك به جای بزرگ برود آنجا به نظرش بزرگ تر می آید و اگر از جای بزرگ به جای كوچك برود، آنجا به نظرش كوچك تر می آید. یا مثلاً وقتی یك نفر كسی را می بیند كه همراه انسان كوتاه قدی راه می رود، به نظرش می آید كه این فرد آدم بلند قدی است؛ یك روز دیگر همین آدم را با یك نفر بلند قد می بیند، به نظرش می آید كوتاه قد است. می گوید آن روز به نظرم آدم بلند قدی بود ولی امروز به نظرم آدم كوتاه قدی می آید.

می گویند هر دو حقیقت است. در آن شرایط، حقیقت این بود كه او بلند قد است، در این شرایط حقیقت این است كه او كوتاه قد است. اگر دستت داغ باشد و درون آب ولرم بگذاری، آب ولرم به نظر تو سرد است، این حقیقت است؛ و اگر دستت سرد باشد و داخل همان آب ببری آن آب به نظر تو گرم است. یك آب نسبت به تو در آن واحد هم گرم است و هم سرد؛ اجتماع ضدّین هم مانعی ندارد؛ حقیقت نسبی است، هم این حقیقت است و هم آن.

این هم تعریف غلطی است، چرا؟ زیرا- همان طور كه عرض كردم- اگر مقصود این است كه این دو اندیشه، در حكایتشان از واقعیت، هر دو حقیقتند [غلط است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 466
زیرا] واقعیت به یك شكل بیشتر نیست، یا این حقیقت است یا آن، و یا هیچكدام حقیقت نیست؛ هر دو نمی تواند حقیقت باشد. با «اصطلاح» هم نمی توانیم اوضاع را تغییر دهیم و بگوییم وقتی من می گویم «حقیقت» مقصودم چنان چیزی است. گیرم شما بگویی مقصود من از «حقیقت» چنان چیزی است، ولی هر انسانی بالذات رئالیست خلق شده است، واقع بین، واقع جو و واقعیت طلب خلق شده است، می خواهد ببیند ارزش این احساسها از نظر ارائه ی واقعیت چیست.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است