در
کتابخانه
بازدید : 322635تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Collapse بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا مجبورم مقداری از اصطلاحات خاص علم منطق را بیان كنم. ما یك منطقی داریم كه گاهی «منطق عقلی» ، گاهی «منطق قیاسی» و گاهی «منطق ارسطویی» گفته می شود [1]. این منطق در قدیم بر اساسی نهاده شده بود كه لازمه ی آن اساس این بود كه معیار شناخت، شناخت است؛ خود شناخت معیار شناخت است؛ یعنی شناختی معیار شناخت دیگر واقع می شود. اگر می پرسیدیم وقتی شناختی معیار شناخت دیگر واقع می شود خود آن «شناخت معیار» را به چه وسیله می شود به دست آورد، می گفتند آن شناخت معیار هم ممكن است با شناخت دیگر به دست آید ولی انسان به شناختهایی می رسد كه نیازی به معیار ندارد، بدون معیار صحّت آنها تضمین شده است. آن منطقی كه اسمش را «منطق ارسطویی» ، «منطق عقلی» و یا «منطق قیاسی» می گذارند یكی از مهم ترین مسائلش همین است. این منطق با این بیان آغاز می شد: اندیشه (شناخت) بر دو نوع است: یا «تصور» است یا «تصدیق» [2]. هر یك از تصور و تصدیق یعنی هر یك از این دو شناخت نیز بر دو قسم است: یا «بدیهی» است یا «نظری» . شناخت بدیهی یعنی شناختی كه نیاز به معیار ندارد، بدون معیار تضمین شده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 469
است. «شناخت بدیهی تصدیقی» یعنی شناختی كه از نوع حكم است و صحت آن بدون معیار تضمین شده است. این منطق، نظر یعنی «اندیشه» را با «اندیشه» معیار می گرفت.

قهراً اینجا لااقل یك سؤال برای همه مطرح است كه چطور می شود بعضی از اندیشه ها و شناختها نیاز به معیار داشته باشند و بعضی نیازی به معیار نداشته باشند، یعنی به آنجا كه برسیم بگوییم دیگر این شناخت، احتیاجی [به معیار] ندارد و دلیل نمی خواهد. در این صورت معنایش تقریبا اینطور می شود: بعضی شناختها نیاز به دلیل دارد و چون خود دلیل هم یك نوع شناخت است ممكن است احتیاج به یك دلیل دیگر داشته باشد، آن دلیل هم خودش یك نوع شناخت است و ممكن است نیاز به دلیل دیگری داشته باشد؛ ممكن است چندین پلّه بخورد ولی در نهایت امر به جایی می رسد كه وقتی به آن دلیل نهایی رسید، خود آن یك شناخت بی معیار است. مثلاً ریاضیات- حساب یا هندسه- از یك اصلهایی شروع می شد كه بعضی را «اصل متعارف» می گفتند. مقصود از «اصل متعارف» شناختی است كه نیازی به معیار ندارد، خودش معیار خودش است، «خودمعیار» است. «اصل متعارف» یعنی شناخت خودمعیار. بعضی اصلها را «اصل موضوع» می گفتند، یعنی احتیاج به معیار دارد ولی فعلاً باید دانش آموز آن را قبول كند تا در موقع خودش معیار آن را به او ارائه دهند. مثلاً این را یك اصل [متعارف ] می دانستند: «دو شئ مساوی با شئ سوم، خود با یكدیگر مساوی هستند» . مثلاً شما می خواهید بدانید زاویه ی «الف» با زاویه ی «ب» مساوی است یا خیر. می روید دنبال اینكه ببینید زاویه ی الف با چه زاویه هایی مساوی است. متوجه می شوید كه زاویه ی الف با زاویه ی «ج» مساوی است. همچنین می بینید زاویه ب با زاویه ج مساوی است. تا ایندو را به دست می آورید می گویید «دو شئ متساوی با شئ سوم، خودشان با یكدیگر مساوی هستند» و این یك اصل متعارف است، بدیهی است، برهان نمی خواهد. [تساوی الف با ج، و ب با ج ] برهان و دلیل می خواهد، اثبات می خواهد، ولی این دیگر اثبات نمی خواهد، «خودمعیار» است، بدیهی است، قابل شك كردن نیست. آن منطق كه منطق تعقّلی و قیاسی بود معتقد بود كه همه ی علوم عالم، همه ی شناختهای عالم، باید نهایتا به شناختهای خودمعیار منتهی شود، حتی معتقد بودند «شناخت تجربی» هم متّكی به شناختهای خودمعیار است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 470

[1] . حال به اینكه این تعبیرات درست است یا نادرست، كاری ندارم.
[2] . به شناختهایی كه در آن «حكم» وجود دارد «تصدیق» می گفتند. مثلاً شناخت به این كه «زید ایستاده است» تصدیق است چون حكم در آن است. اما اگر صرف خود زید را تصور كنید، این تصور است. البته اینها تأثیری در بحث ما ندارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است