در
کتابخانه
بازدید : 322715تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Collapse بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Expand اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از مشكلاتی كه این منطق به وجود آورد، در مسائل معنوی و مسائل مذهبی بود، یعنی در مسائلی كه نمی توان آنها را در عمل آزمود. مثلاً اگر بخواهیم سخن كسی را كه فرضیه ی روح را مطرح می كند و می گوید «انسان علاوه بر این جسم و ابعاد جسمانی دارای یك حقیقتی است كه به موجب آن «خودآگاه» و «جهان آگاه» است» براساس منطق ارسطویی بسنجیم، ممكن است بگوییم: به چه دلیل؟ او دلیلی بیاورد كه آن دلیل هم از نوع شناخت باشد، و اگر آن دلیل هم احتیاج به دلیل داشت، برای آن هم دلیل بیاورد تا به شناختهای خودمعیار برسد؛ و بعد بگوییم قبول است. یا كسی می گوید: «عالم خدایی دارد» . این خودش یك اندیشه ی نظری است، یك شناخت نیازمند به معیار است. از او می پرسیم: به چه دلیل عالم خدایی دارد؟ دلیل می آورد.

برای این دلیل، دلیل دیگری می آورد تا در نهایت امر به اندیشه های خودمعیار می رسد و مطلب ختم می شود.

اما اگر گفتیم فقط با معیار عمل می توانیم حقیقی بودن یك اندیشه را بسنجیم، درباره ی این نوع اندیشه ها چه باید بگوییم؟ ما نمی توانیم این نوع اندیشه ها را در عمل - مثلاً در لابراتوار- بیازماییم، برویم ببینیم در آنجا خدا را پیدا می كنیم یا پیدا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 473
نمی كنیم! اگر در لابراتوار چیزی را پیدا كنیم و بگوییم این خداست، همان وقت است كه دیگر خدا، خدا نیست، چون اگر چیزی در لابراتوار باشد مخلوق محدودی مثل همه ی مخلوقات دیگر است [1].

عده ای كه با انصاف تر بودند گفتند وقتی كه تنها معیار شناخت عمل است و شناختهایی داریم كه در عمل نمی توانیم بفهمیم درست است یا نادرست (چون قابل آزمایش نیست) پس در اینجا می گوییم: «نمی دانیم» . این بود كه این فكر در اروپا پیدا شد كه علم بشر در مسائل معنوی و مذهبی پاسخی ندارد، می گوید: «نمی دانم» . علم امروز می گوید معیار شناخت حقیقی و شناخت غلط، هر دو، عمل است؛ یعنی اگر در عمل مطابق درآمد درست است و اگر مخالف درآمد غلط است؛ پس در مورد آن نوع فرضیه ای كه در عمل نمی شود آن را پیاده كرد و نمی توان فهمید كه اینطور هست یا نیست- یعنی عمل نمی تواند معیار آن باشد- می گوییم: «نمی دانم» .

عده ای دیگر پا را از این هم فراتر گذاشتند، گفتند: هرچه كه در عمل بتوان آن را محك زد، با محك عمل بتوان آن را تعیین كرد، حقیقی است و هرچه كه با محك عمل تعیین نشود- و لو عمل آن را نفی هم نكند- دروغ است. مادّیّین حرفشان این است كه همین قدر كه عمل [اندیشه ای را] تأیید نكرد می گوییم دروغ است؛ و تأیید نكردن عمل گاهی به این صورت است كه عمل، خلافش را تأیید می كند و گاهی به این شكل است كه نه تأیید می كند و نه انكار.


[1] . [شخصی ] گفته است: من روح را آن وقت قبول می كنم كه در زیر چاقوی جراحی خودم پیدا كنم، یعنی اگر بعد از دو ساعت از مرگ كسی، روح او را در سالن تشریح پیدا كردم آن وقت وجود روح را قبول می كنم. [باید به او گفت: ] اولاً او چند ساعت است كه مرده و دیگر روحی ندارد، و ثانیاً اگر تو چیزی هم در زیر چاقو پیدا كنی آن دیگر روح نیست، جسم است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است