در
کتابخانه
بازدید : 322677تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand امكان شناخت امكان شناخت
Expand ابزارهای شناخت ابزارهای شناخت
Expand منابع شناخت منابع شناخت
Expand مراحل و درجات شناخت مراحل و درجات شناخت
Expand مكانیسم تعمیم شناخت حسی مكانیسم تعمیم شناخت حسی
Expand شناخت آیه ای شناخت آیه ای
Expand روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای روان ناخودآگاه و شناخت آیه ای
Expand شناخت حقیقی شناخت حقیقی
Expand بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل بررسی تعاریف حقیقت منطق عمل
Collapse اشكالات وارد بر «منطق عمل» اشكالات وارد بر «منطق عمل»
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مثالی برایتان عرض می كنم: در نهج البلاغه درباره ی «موفقیت در عمل» یا «پیروزی در عمل» مطلبی آمده است. علی (علیه السلام) و معاویه، دو حزب، دو گروه، دو جمعیت با دو طرز تفكر و با دو فلسفه ی اجتماعی، در مقابل یكدیگر ایستاده و با هم مبارزه می كنند. طرفداران معاویه برای خودشان یك تئوری و یك طرح دارند و می گویند پیشوای ما معاویه است و معاویه هم برای خودش فرضیه هایی درست كرده و اسلامی ساخته است. علی (علیه السلام) وقتی با اصحاب خودش صحبت می كند، آنها را مورد تعرض قرار می دهد و به صورت یك پیش بینی به آنها می گوید: «معاویه و اصحابش بر شما پیروز خواهند شد» یعنی با این كه تئوری شما حق است و شما دنبال یك امام و رهبر حقی هستید و خدای متعال هم در قرآن فرموده است «حق بر باطل پیروز است» و با اینكه آنها دنبال رهبر باطلی هستند و خدا هم در قرآن فرموده كه باطل در نهایت امر شكست می خورد [با این حال ] به شما می گویم با این وضعیتی كه از شما می بینم آنها بر شما پیروز می شوند(و انّی و اللّه لاظنّ انّ هؤلاء القوم سید الون منكم) [1]؛ علت چیست؟ وقتی به عده ای در دنیای امروز گفته می شود علی (علیه السلام) بر حق بود یا معاویه؟ طبق فلسفه ی عمل- كه یك فرضیه حقانیت خود را در عمل ثابت می كند- می گویند: ما می بینیم معاویه در مبارزه پیروز شد و علی شكست خورد. علی پس از چهار سال و چند ماه خلافت كشته شد ولی معاویه بر سراسر كشور اسلامی مسلط گردید، پس این دلیل بر حقانیت معاویه و عدم حقانیت علی است. مگر عده ای همین حرف را نگفتند؟ مگر هنوز در دنیا افرادی نیستند كه همین حرف را می زنند؟ اینها طبق «فلسفه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 483
عمل» پیش می آیند، می گویند از نظر فلسفه ی عمل نباید دنبال این حرفها برویم كه علی چه می گفت و معاویه چه می گفت، آیا علی تابع قرآن بود، تابع سنّت پیغمبر بود، معاویه چگونه آدمی بود؛ ما به نتیجه ی عملی نگاه می كنیم، می بینیم معاویه در عمل بر علی پیروز شد. دلیل بر حقانیت یك تئوری، یك مكتب و یك طرح، پیروزی عملی است. اما جواب مسئله را خود علی (علیه السلام) می دهد:

شما [در اینجا] بسیط فكر می كنید و می گویید پیروان معاویه از یك طرح پیروی می كنند و او را پیشوا قرار داده اند و معاویه برای زندگی و اجتماع یك طرح و یك مكتب دارد و علی هم یك طرح و یك مكتب دارد و چون مكتب معاویه بر مكتب علی پیروز شد، این دلیل بر حقانیت مكتب معاویه است. اگر اینجا فقط همین دو فرضیه وجود می داشت، یعنی مسئله به همین سادگی مطرح بود كه «معاویه است و یك مكتب و این مكتب صددرصد پیاده می شود، و علی است و یك مكتب و این مكتب هم صددرصد پیاده می شود و معاویه پیروز می شود» مطلب درست بود چون دو فرضیه بیشتر وجود نداشت: مكتب علی و مكتب معاویه، مكتب حق و مكتب باطل. واقعاً وقتی بیش از دو فرضیه وجود نداشته باشد مطلب از همین قبیل است: اگر علی بر حق است حتماً پیروز می شود، و اگر معاویه پیروز شود دلیل بر این است كه او بر حق است.

علی (علیه السلام) می گوید مطلب اینطور نیست، فرضیه های دیگری در اینجا وجود دارد كه این پیروزی ربطی به مكتب علی و مكتب معاویه ندارد، راز پیروزی معاویه و شكست شما در امری است كه نه به مكتب معاویه مربوط است و نه به مكتب علی، امری است مربوط به روحیه ی شما. تعبیر امام این است: «باجتماعهم علی باطلهم و تفرّقكم عن حقّكم» [2]. اگر كسانی از دور قضایا را نگاه كنند و همین طور [سطحی ] قضایا را بسنجند می گویند: این مكتب علی است كه دارد شكست می خورد و آن هم مكتب معاویه است كه دارد پیروز می شود، پس حق با معاویه است. اما این استدلال، غلط است. این مكتب علی نیست كه شكست می خورد، این مردم عراقند كه شكست می خورند به دلیل اینكه اسماً دنبال مكتب علی هستند ولی عملا دنبال مكتب علی نیستند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 484
امروز در دنیا بسیاری از افراد نظیر این حرفها را بر اساس مسلك «فلسفه ی عمل» می گویند ولی با ساده اندیشی، كه راسل و امثال او به این ساده اندیشی ها توجه كرده اند.


[1] . نهج البلاغه عبده، خطبه ی 24.
[2] . همان خطبه.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است