بعد از الیائیها مكتب ذیمقراطیس پیدا شد. مكتب ذیمقراطیس حركت را محال و
خیال نمی داند بلكه آن را موجود می داند ولی در واقعیت اشیاء دخیل نمی داند،
واقعیت اشیاء را ذرات شكست ناپذیر (اتم) می داند كه موجودات واقعی همین ذرات
هستند ولی این ذرات با یكدیگر جمع و تألیف می شوند و از تألیفهای اینها موجودات
مركب به وجود می آید، عناصر به وجود می آید و در خود ذرات هیچ گونه تغییری پیدا
نمی شود و ازلا و ابدا به یك حال هستند؛ و این تغییراتی كه در عالم می بینیم جز
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 879
اجتماع و انتزاع و افتراق ذرات چیزی نیست، مانند شنهای بیابان كه باد آنها را به
شكلهای مختلف درمی آورد ولی حقیقتشان ثابت است. پس طبق نظر ذیمقراطیس
ماهیت اشیاء تغییر پذیر نیست چون ماهیت اشیاء همان ذرات است و با تألیفهای
مختلف ذرات، ماهیت جدید به وجود نمی آید مگر ماهیت اعتباری. طبق این نظریه
حركت در عالم هست ولی با حركت تنها شكلها و ظاهرها تغییر می كند و واقعیتها و
ماهیتها ثابت است. حتی گفته می شود نظریه ای كه امروزه در مورد رنگها و بوها
هست هراكلیت هم به آن قائل بوده و می گفته است اساساً رنگی وجود ندارد، ما خیال
می كنیم كه رنگی هست، مجموعه ی ذرات اگر در یك وضع مخصوصی قرار بگیرند
طوری بر انسان تجلی می كنند كه رنگ و بو و مانند آنها نامیده می شوند، و الاّ در
طبیعت نه رنگ وجود دارد و نه بو و نه طعم. اینها كیفیات ثانوی هستند كه وجود واقعی
ندارند. این هم یك نظر در مورد حركت كه منكر حركت نیست ولی آن را هم دخیل در
حقیقت اشیاء نمی داند.