در
کتابخانه
بازدید : 304762تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نقدی بر ماركسیسم
Expand مقدمه مقدمه
Expand قسمت اول:  فلسفه ی ماركسی قسمت اول: فلسفه ی ماركسی
Collapse <span class="HFormat">قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم</span>قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم
Expand 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن» 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن»
Expand 2 جاودانگی حقیقت 2 جاودانگی حقیقت
Collapse 3 جاودانگی اصول اخلاقی 3 جاودانگی اصول اخلاقی
4 آیا فلسفه ی «بودن» خردگراست و فلسفه ی «شدن» طبیعت گرا؟
Expand 5 تكامل 5 تكامل
Expand 6 اصول دیالكتیك 6 اصول دیالكتیك
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ممكن است كسی بگوید: تحلیل مطلب را من نمی دانم، همین قدر می دانم كه من و همه ی افراد دیگر یك حكم كلی داریم كه مثلاً حكم می كنیم به اینكه راستی فی حد ذاته خوب است، حالا ریشه ی خوبی هرچه می خواهد باشد و ریشه ی این حكم هرچه می خواهد باشد؛ یا مثلاً پاداش نیكی را به نیكی دادن خوب است، نه پاداش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 733
نیكی به بدی، و این حكم در ماورای منافع فردی قرار دارد، و حتی اگر بگویند یك كسی در هزار سال پیش پاداش نیكی را به نیكی داد، مورد تحسین ماست، و یا یك كسی پاداش نیكی را به بدی داده است، مورد تقبیح ماست، كار اولی را خوب و كار دومی را بد می دانیم.

كسی نمی تواند انكار كند كه دو نوع كار وجود دارد، یك نوع برای بشر قابل ستایش است، قابل تحسین و با ارزش است، و یك نوع كارهاست كه یا بی ارزش است و یا ضدارزش. انسان اگر ذهن خودش را مجرد كند و دو نوع كار و دو كاركننده مثلاً ابوذر و معاویه را در كنار یكدیگر قرار بدهد و بخواهد درباره ی آنها حكم كند، می بیند ابوذر كسی بوده كه معاویه حاضر شده بود مال و منال و همه چیز در اختیار او قرار دهد و او را از هر جهت تأمین كند، فقط او در برابر این مواهب، خودش را وابسته به او كند و از مبادی و اصول خودش كه یك اصول انسانی است دست بردارد. در مقابل، معاویه را یك شخص نیرنگ باز و كسی كه همه چیز را می خواهد وسیله برای خودش قرار بدهد می یابد. طبعاً آن انسان اولی (ابوذر) را تقدیس می كند و دومی را تقبیح. این امر را در موارد دیگر كه سابقه ی ذهنی هم وجود نداشته باشد مثل چومبه و لومومبا نیز می توان آزمایش كرد و عینا همان نتیجه ی سابق را به دست آورد.

پس حرف اول این است كه ما كار نداریم كه آمدند تحلیل كردند و گفتند همه ی خوبیها و بدیها برمی گردد به اعتبار و دوست داشتن ها. بسیار خوب، این مطلب سر جای خود محفوظ، در درجه ی اول ما می خواهیم ببینیم كه چنین احكام عام مشترك در همه افراد بشر وجود دارد یا ندارد؟ اگر وجود دارد (كه وجود هم دارد) در درجه دوم پی توجیهش می رویم كه ببینیم آن طور كه گفته اند قابل توجیه نیست؛ یا نه، حتی بر اصولی كه آقای طباطبائی و امثال راسل گفته اند قابل توجیه است؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است