مسأله ی دیگری كه باید درباره ی آن بحث كنیم مسأله ی تكامل است. این مسأله را از
دو جهت و از دو دید می توان نگاه كرد؛ یكی اصل تكامل كه می گویند فلسفه ی ما فلسفه ی
تكامل است (براساس همان اصولی كه قبلا ذكر شد) ، و دیگر اینكه آیا فلسفه ی تكامل-
اعم از اینكه یك فلسفه ی الهی باشد یا فلسفه ی مادی- فلسفه امید است در مقابل یأس و
فلسفه ضد پوچی است؟
فعلاً ما می خواهیم جهت دوم را مورد بحث قرار دهیم كه اینها با چه بیانی
می خواهند فلسفه ی مادی را- كه همیشه به عنوان یك فلسفه ی پوچی شناخته شده
[1]و
مادی گراها همیشه از پوچ بودن زندگی دم زده اند و هر كس هم كه از پوچی دم زده
(مثل خیام) و یا از «دم غنیمت شمردن» سخن گفته است
[2]او را مادی گرا نامیده اند-
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 748
از پوچی نجات بدهند.
[1] . امروزه یكی از شاخه های مادی گری همان پوچی و پوچ گرایی است كه خیلی شایع است، ولی ماركسیستها
احتراز دارند از اینكه آنها را پوچ گرا (نیهیلیست) بنامند. ماركسیسم و اگزیستانسیالیسم كه دو فلسفه ی مادی زمان
ما هستند، هر دو كوشش كرده اند كه به نحوی خود را از پوچی نجات دهند.
[2] . البته عرفا هم «دم غنیمت شمار» دارند: «صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق» ولی مقصود آنها دعوت به خوشی و
تنبلی و انكار آخرت نیست، بلكه مقصود این است كه سالك باید هر لحظه ای را غنیمت بشمارد و متعرض
نفحات الهی باشد و در صورت وزیدن نفحه ی الهی عكس العمل مناسب نشان دهد.