مشروح ترین كتابی كه ما درباره ی لغت «دیالكتیك» و اصطلاحاتی كه این كلمه در
طول تاریخ پیدا كرده است دیده ایم كتاب
دیالكتیك پل فولكیه است. این كلمه مثل
اكثر كلمات فلسفی اروپایی یك كلمه ی یونانی است. ریشه ی یونانیش را اینطور به دست
می دهد، می گوید: كلمه ی دیالكتیك در اصل از كلمه ی یونانی مشتق شده است كه در اصل
دو معنی داشته: یكی خود كلمه یا گفتار، دیگری دلیل؛ و ایندو با همدیگر خیلی نزدیك
هم هست، چون انسان با كلمه و لفظ دلیل می آورد. بعضی در همان سابق ماتریالیسم
دیالكتیك را «مادیت گفتگویی» ترجمه می كردند و این را از همان ریشه ی یونانیش كه به
معنای گفتگوست گرفته بودند، در صورتی كه در این معنای جدیدی كه پیدا كرده،
مسلّما گفتگو در آن نیست؛ و بعضی هم «مادیت دلیلی» ترجمه كرده بودند به اعتبار
جزء دیگر از معنای قدیمش كه دلیل بود.
پیشوند «دیا» معنای مقابله و معارضه را می دهد و به همین جهت مسلمین آن را
«جدل» ترجمه كرده اند، و از اینجا دیالكتیك، رد و بدل كردن دلیل و گفتگو و مباحثه را
معنی می دهد. وقتی آن را به صورت مصدر به كار ببریم معنای آن مذاكره و صحبت و
مجادله كردن است، و وقتی آن را به صورت صنعت به كار ببریم معنایش آن چیزی
است كه مربوط به مباحثه و مخصوصاً مباحثه بین الاثنین باشد، یعنی فن مباحثه و
مجادله. از این رو اگر از نظر لغوی این كلمه را مورد دقت قرار دهیم، معنای آن «فن
گفتگو» است ولی غرض از گفتگو [هنر سخن گفتن نیست ] ، این جنبه را «علم
بلاغت» می نامند. اینها حرفهایی است كه در مقدمه گفته است.
بعد وارد تاریخچه این كلمه می شود و دو دوره برای آن قائل می شود: دوره ی قدیم
و دوره ی جدید، كه دوره ی قدیم از ماقبل سقراط است تا زمان هگل، و از زمان هگل هم
معنی و مفهوم خاصی پیدا كرده كه ماركسیستها هم همان معنی را گرفته اند با اندك
تغییری كه به آن داده اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 831