در
کتابخانه
بازدید : 304820تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نقدی بر ماركسیسم
Expand مقدمه مقدمه
Expand قسمت اول:  فلسفه ی ماركسی قسمت اول: فلسفه ی ماركسی
Collapse <span class="HFormat">قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم</span>قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم
Expand 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن» 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن»
Expand 2 جاودانگی حقیقت 2 جاودانگی حقیقت
Expand 3 جاودانگی اصول اخلاقی 3 جاودانگی اصول اخلاقی
4 آیا فلسفه ی «بودن» خردگراست و فلسفه ی «شدن» طبیعت گرا؟
Expand 5 تكامل 5 تكامل
Collapse 6 اصول دیالكتیك 6 اصول دیالكتیك
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث دیگری هم هست راجع به اینكه مسأله تقابل از مسائل منطق است یا فلسفه (چون در هر دو علم بحث می شود) و یا اینكه از نظری منطقی است و از نظری فلسفی؟ قدمای منطقیین بحث تقابل را به طور كامل در منطق مطرح می كردند. اما متأخرین از منطقیین، از چهار قسم تقابل، تنها تناقض را طرح می كنند. در فلسفه همه ی انواع تقابل مطرح می شود و گاهی بحث تناقض را مستقلا طرح می كنند، مثل شیخ در الهیات شفا. مرحوم آخوند هم (ظاهراً در بحث اتحاد عاقل و معقول) تناقض را مستقلاً بحث كرده است.

اینكه ما مسأله تقابل را از مسائل فلسفه بدانیم، به همان جهت است كه ذكر شد، یعنی از باب این است كه موضوع فلسفه «موجود بماهو موجود» است و وحدت و كثرت هم از عوارض موجود بماهو موجود است. تعینات مادامی كه به تعین خاص منتهی نشود و موجود را از شكل موجود بماهو موجود خارج نكند، هرچند هزار تقسیم هم برای موجود بشود، بازهم بحث درباره ی آن از مسائل فلسفه ی اولی است. بنابراین احكام تقابل و احكام تناقض و تضاد از مسائل فلسفه ی اولی است.

و اما اینكه مسأله ی تقابل را از مسائل منطق بدانیم، به اعتبار این است كه در منطق بحث از معرّف و حجت است، یا به تعبیری كه شیخ و دیگران دارند، موضوع منطق معقولات ثانیه است، معقولات ثانیه منطقی كه ظرف عروض و ظرف اتصاف آنها هر دو ذهن است، مثل كلیت و جزئیت و امثال اینها از قبیل معرف بودن، قیاس بودن، كه همگی مربوط به عالم ذهن و به یك تعبیر مربوط به شناخت است.

ولی به این اعتبار، مسأله ی تقابل و مسأله ی تناقض از مسائل منطق نیست، چون تقابل و نیز تناقض از معقولات ثانیه ی فلسفی است كه ظرف عروضش ذهن است و ظرف اتصافش خارج، یعنی اشیاء در خارج به نحوی اتصاف به این خصوصیات (تضاد و تناقض و. . . ) پیدا می كنند، نه اینكه در ذهن اشیاء متصف به امتناع اجتماع باشند، بلكه ذهن حكم می كند به امتناع اجتماع در خارج، كه تصور این مسأله یك تصور بسیار مشكل و معضلی است و بحث قضایای بتّیه و غیر بتّیه را در منطق پیش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 845
آورده است كه چطور می شود ظرف عروض ذهن باشد و ظرف اتصاف خارج، و اساساً این تعبیر قلمبه سلمبه كه گفته می شود «ظرف عروض ذهن است و ظرف اتصاف خارج» یعنی چه؟ این تفكیك میان عروض و اتصاف چه معنی می دهد؟ این مطلبی است كه در جای خود باید بحث شود.

بنابراین بحث تناقض نمی تواند از بحثهای منطقی باشد و اگر در منطق ذكر می شود از باب مبادی و مقدمات مسائل منطق است نه خود مسائل؛ گذشته از اینكه اصل تناقض یك اصل بدیهی است و لذا از مسائل هیچ علمی نیست، چون مسائل هر علم باید نظری باشند و بدیهیات از مسائل هیچ علمی نیستند.

البته احكامی در باب تناقض هست كه بدیهی نیستند مثل شرایطی كه برای تناقض ذكر می شود یا تعیین نقیض قضایای گوناگون.

پس در فلسفه در باب وحدت و كثرت، می رسیم به بحثی به نام تضاد. اكنون ببینیم تعریف تضاد چیست.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است