در
کتابخانه
بازدید : 304724تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
نقدی بر ماركسیسم
Expand مقدمه مقدمه
Expand قسمت اول:  فلسفه ی ماركسی قسمت اول: فلسفه ی ماركسی
Collapse <span class="HFormat">قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم</span>قسمت دوم: نقد و بررسی مسائل گوناگون ماركسیسم
Expand 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن» 1 فلسفه ی «بودن» و فلسفه ی «شدن»
Expand 2 جاودانگی حقیقت 2 جاودانگی حقیقت
Expand 3 جاودانگی اصول اخلاقی 3 جاودانگی اصول اخلاقی
4 آیا فلسفه ی «بودن» خردگراست و فلسفه ی «شدن» طبیعت گرا؟
Expand 5 تكامل 5 تكامل
Collapse 6 اصول دیالكتیك 6 اصول دیالكتیك
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نظر بعد كه در میان سایر نظرها شاخص است نظر ارسطوست. ارسطو در باب «تغییر» واقعاً یك نظر عمیقی آورد. الیائیها كه منكر حركت بودند، این اصل را آورده بودند كه موجود معدوم نمی شود و معدوم هم موجود نمی شود، همه چیز ازلی و ابدی است، حدوث و فنایی در عالم نیست. برهانی كه اینها اقامه كردند بر اینكه موجودی معدوم نمی شود و معدومی موجود نمی شود این است كه: اگر موجودی كه معدوم است بخواهد موجود شود، یا معدوم تبدیل به موجود می شود و یا موجود موجود می شود؛ اگر معدوم تبدیل به موجود شود این كه محال است، اگر موجود بخواهد موجود شود این كه تحصیل حاصل است و موجود موجود هست؛ پس معدوم محال است موجود شود.

ارسطو آمد آن نظریه ی قوه و فعل خودش را آورد و گفت هر چیزی قبل از اینكه موجود شود، به اعتباری موجود است و به اعتبار دیگری معدوم، بالقوه موجود است و بالفعل موجود نیست؛ و موجود شدن در طبیعت یعنی تبدیل قوه به فعل، و هیچ امر حادثی از عدم مطلق به وجود نمی آید، بلكه از عدم نسبی یعنی وجود بالقوه به وجود می آید. از اینجا نظریه ی «قوه و فعل» و «كون و فساد» ارسطویی به وجود آمد و حرفهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج13، ص: 880
قبلی منسوخ شد.

طبق حرف ارسطو صورتها حادثند و ماده ها حادث نیستند؛ صورتها هم كه حادثند بالقوه قبلاً موجودند؛ و به حكم اینكه صورتها حادثند و ماهیت اشیاء هم مركب از صورتها و ماده هاست، و ماهیت اشیاء را ماده ی محض تشكیل نمی دهد (آن طوری كه ذیمقراطیس تصور می كرد) بلكه اساس ماهیت شئ صورت شئ است نه ماده ی شئ، پس واقعاً اشیاء در عالم حادث می شوند؛ برخلاف آنچه كه الیائیها و اتمیستها گفتند، واقعاً جوهرها در عالم كائن می شوند چون صورتها در ماده ها حادث می شوند؛ و همینجا هم مسأله رابطه این صورتها با یك علت ماورای این عالم كه ارسطو آورده است روشن می شود؛ این صورتها از ماورای این عالم افاضه می شود.

ارسطو كه قائل به تغییر شد تغییرها را به دو نوع تقسیم كرد: تغییرهای دفعی و تغییرهای تدریجی. تغییرهای تدریجی «حركت» نامیده می شود كه در كیفیت و كمیت و أین رخ می دهد و تغییرهای دفعی كه «كون و فساد» است در جوهر پیدا می شود.

جهانی كه ارسطو ساخت، تغییر در آن یك نقش اساسی دارد، چه در جواهر كه كائن و فاسد می شوند و چه در اعراض كه اقلاّ در سه مقوله ی آن تغییر واقع می شود هرچند كه ثبات هم در آنها هست. منتها در جهان ارسطو هم در مجموع ثبات بیش از حركت حكمفرماست، چون در اعراض تنها در سه مقوله حركت هست، آنهم گاهی هست و گاهی نیست، در جواهر هم قائل به كون و فساد یعنی تغییرهای آنی و ثبات زمانی است.

بعد از ارسطو حكمای اسلامی هم مانند بوعلی و دیگران همین رأی را داشتند تا می رسیم به نظریه ی ملا صدرا كه نظریه ی حركت است.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است