در
کتابخانه
بازدید : 1647952تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Collapse تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما مسئله ی داوری اخلاقی كه درباره ی فرد نباید اعمال كرد، در اینجا یك دلیل [بر اثبات آن ] ذكر می كند كه آن دلیل خیلی نامربوط است. از كروچه نقل می كند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 180
اتهام مورخان این اختلاف بزرگ را نادیده می گیرد كه دادگاههای ما- چه قضایی و چه اخلاقی- دادگاههای امروزی اند و برای افراد زنده، فعال و خطرناك تعبیه شده اند و حال آنكه آن كسان دیگر قبلاً در برابر دادگاه زمان خویش حاضر گشته و نمی توان آنها را دومرتبه محكوم یا تبرئه كرد. آنها را نمی توان در پیشگاه هیچ دادگاهی مسئول قرار داد، زیرا در زمره ی گذشتگانند و به آرامش گذشته تعلق دارند. این اشخاص تنها می توانند موضوع تاریخ باشند و به جز قضاوتی كه روح كار آنان را درك و دریافت كند قضاوت دیگری درباره ی آنها نباید روا داشت.
این استدلال بسیار غلط است بر این اساس كه معیارهای امروز ما یك نوع معیار است و معیارهای زمان آنها معیارهای دیگری بوده، ما با معیارهای خودمان نباید آنها را محاكمه كنیم، بعلاوه آنها در زمان خودشان محاكمه شدند و كارشان تمام شده و پرونده شان بسته شده است.

تقریباً چنین می گوید كه هركس در زمان خودش پرونده ی بازی داشته است و در زمان خودش هم جامعه با مقیاسهای خود درباره ی او قضاوت كرده و پرونده اش را بسته است، ما دیگر حق نداریم نبش قبور كنیم و پرونده های بسته را از نو باز كنیم. این حرف مخصوصاً با این استدلال كه معیار ما با معیار آنها فرق می كند، حرف چرندی است و همان حرفی است كه در میان ما معروف است، می گوییم: اُذْكُروا مَوْتاكُمْ بِالْخَیْرِ (همان جمله ی «به آرامش گذشته تعلّق دارند» ) . می گویند این جمله از معاویه است. اسم این حرف را باید بگذاریم «فلسفه ی معاویه ای» كه هر جانی ای بیاید در دنیا جنایت كند، همینكه رفت بگوییم پرونده اش بسته شد. چرا بسته شد؟ ! اتفاقاً باید پرونده ی آنها باز باشد؛ یعنی افرادی كه در سرنوشت آینده مؤثرند باید جامعه پرونده ی آنها را باز نگه دارد، خوبان را تحسین كند و بدها را مشمول ملعنت و نفرت و قضاوت قرار دهد.
البته این از لحاظ فقهی مسئله ی معروفی است كه در باب غیبت می گویند آیا غیبت راویان جایز است یا جایز نیست؟ می گویند جایز است و اسمش را می گذارند «جَرح و تعدیل» یعنی اگر كسی راوی احادیث است- كه شامل راوی تاریخ هم می شود- و من می دانم كه این راوی آدم خوبی نبوده، فلان عیب و فلان عیب را داشته و چنانچه من سكوت كنم او را آدم صحیح و معتبر و ثقه می دانند و به حرفش اعتماد می كنند، در اینجا من حق دارم در كتابم بنویسم كه این شخص آدم بدی بوده، فلان فسق را داشته، كذّاب بوده، و لهذا كتب «رجال» ما پر است از جرح و تعدیل ها. در باب غیبت، فقها می نویسند: «یكی از مواردی كه غیبت جایز است غیبت اموات است به عنوان جرح و تعدیل. » همین طور كه آن جایز است این هم جایز است، چون آن به حساب یك مصلحت اجتماعی است. به حساب یك مصلحت دینی و اجتماعی غیبت جایز می شود، این هم همین طور
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 181
است خصوصاً در مورد افرادی كه جانی درجه اول بوده اند. این از یك طرف باید فكر معاویه ای باشد و از طرف دیگر یك فكر خشكه مقدسی.
درباره ی یكی از زهّاد اهل تسنن در اواخر قرن اول هجری می گویند در حضورش صحبت حَجّاج را كردند، بلند شد گفت: «شنیدن غیبت جایز نیست. » آن جانی می آید آن همه جنایت می كند، مردم مؤمن را می كشد، بعد از مردن او هم ما اسمش را نیاوریم چون غیبت مؤمن است، غیبت مسلمان جایز نیست، هرچه باشد مسلمان است، چون استماع غیبت است من گوش نمی كنم! نه، این حرف حرف چرندی است.
و بعلاوه «معیارها متفاوت است» یعنی چه؟ ! آیا معیار زمان معاویه با معیار امروز متفاوت است؟ ! هیچ متفاوت نیست. عین همان كاری را كه معاویه آن روز كرده امروز هم اگر كسی بكند جنایت است. «معیارها متفاوت است» یعنی جنایت امروز را آن روز می كردند جنایت نبود و جنایت آن روز، امروز جنایت نیست. كدام كار را معاویه كرده كه اگر امروز بشود جنایت نباشد؟ اگر گفتیم فرد هیچ اصالتی ندارد و فقط جامعه است، درست است، معاویه كسی نیست، او مظهر زمان خودش است، برویم راجع به زمان معاویه بحث كنیم نه خود معاویه چون فرد اصالت ندارد.

ولی ما گفتیم [اصالت جامعه ] به این معنی غلط است، یعنی این جبر اجتماعی غلط است. ما ضمن اینكه جامعه را محكوم می كنیم فرد را هم محكوم می كنیم، چون مقتضیات اجتماعی هیچ گاه در حدی كه فرد را مجبور و از او سلب اختیار كند نیست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است