در
کتابخانه
بازدید : 1648109تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Collapse عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بحث راجع به مسئله ی نوابغ و همچنین مسئله ی اختراعات است. نظریه ی نوابغ و قهرمانان با اغلب نظریه های دیگری كه داشتیم منافات زیادی ندارد، یعنی قابل جمع است. مثلاً اگر كسی بخواهد تاریخ را براساس محیط جغرافیایی یا نژاد و یا حتی اختراعات توجیه كند، مانعی ندارد كه در عین حال قائل باشد كه نژاد یا محیط جغرافیایی نوابغی می سازند، یعنی یك منطقه ی خاص جغرافیایی است كه از آنجا نابغه برمی خیزد نه همه ی منطقه ها. همین طور كه می گویند منطقه های خاصی هست كه ملتهای قوی در آنجا به وجود می آیند و قهراً در میان افراد آن ملتها هم- كه همه ی افراد علی السویه نیستند و بدون شك اختلاف و تفاوت هست- باز افرادی هستند كه نسبت به افراد دیگر فوق العادگی دارند، و باز محیط جغرافیایی است كه نابغه به وجود می آورد و نابغه است كه نقش زیادی در حركت تاریخ دارد. می توانیم محیط جغرافیایی را بدون نابغه فرض كنیم مثلاً بگوییم كه محیطهای شمالی، افراد و ملتهای قوی به وجود می آورند و همان خصلت طبیعی كه این ملتها از محیطشان گرفته اند اینها را وادار به حركتی در تاریخ می كند بدون اینكه نیازی به رهبر باشد. ولی ممكن است كسی این نظریه را به این شكل نپذیرد و بگوید: درست است كه محیط جغرافیایی در روحیه ی ملت اثر می گذارد ولی بالاخره افراد برجسته و فوق العاده ای در میان همانها به وجود می آید كه آنها هستند كه این نیروها را در حركتها و كارهای نظامی جمع و جور و رهبری می كنند. قدرت رهبری و مدیریت در نابغه فوق العاده است. افرادی نظیر بیسمارك- كه مؤلف مثال زده است- یا نادر در ایران، یا افراد دیگری كه تحولاتی به وجود آورده اند [از این قبیل اند] .

درست است كه نادر از نظر سربازی هم یك سرباز خیلی شجاع بود ولی خیلی سربازها بوده اند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 67
كه مثل نادر شجاع و پهلوان بوده اند، اما نادر خصوصیت خودش را از این داشت كه قدرت رهبری داشت، یعنی توانست نیروها را دور خود جمع كند و رهبری و هدایت نماید.
نظریه ی نژاد نیز چنانكه گفتیم- و بعد دیدم مؤلف هم در آخر همین را می گوید- با نظریه ی محیط جغرافیایی به یك اصل برمی گردند. عین این حرف را در آنجا هم می شود گفت.
می رسیم به مسئله ی اختراعات. در آخرِ سخن همین شخص هم این حرف بود، می گوید:
تاریخ یعنی اختراعات بزرگ. در پشت تغییرات مكانیكی، تغییرات اقتصادی است و در پشت آن پیشرفت علوم طبیعی و در پشت آن تفكر مردان بزرگ در گوشه ی خلوت.
می خواهد بگوید كه تا محیطی مساعد نباشد مردان بزرگ شرایط مساعدی برای كارهای بزرگ پیدا نمی كنند و محیط نیز باید، هم از نظر علمی و هم از نظر اقتصادی مساعد باشد، و اینها را اختراعات مساعد می كند. قهراً این سؤال به وجود می آید كه اختراعات ناشی از كیست؟ وقتی ما می گوییم «قهرمان» مقصود فقط قهرمان نظامی یا سیاسی نیست، بلكه قهرمان یعنی فرد فوق العاده.

كسانی كه می گویند: «قهرمانان تاریخ را به وجود آورده اند» مقصودشان منحصر به قهرمانان نظامی و سیاسی نیست. آن كسی كه موفق به یك اختراع می شود مسلّم امتیازی با دیگران دارد یعنی قدرت مغزی ای دارد كه دیگران ندارند، و لهذا بعد [مؤلف ] اقرار كرده كه اگر قهرمانان نقشی در تاریخ داشته باشند نقششان این است كه اختراع بزرگ می كنند و بعد در اثر اختراع بزرگ تاریخ را عوض می كنند.
البته این نظریه هم قابل رد است. خیر، یكی از كارهایی كه مردان بزرگ می كنند اختراع است و بسیاری از مردان بزرگ هیچ اختراعی نداشته اند، فقط كشف علمی داشته اند و بعد دیگران كشف علمی آنها را مبنای یك سلسله اختراعات عملی قرار داده اند. خیلی از مردان بزرگ، بزرگیشان در جنبه های دیگر مثلاً جنبه های اخلاقی و تربیتی است، یعنی توانسته اند روحیه و خلق و خوی ملتی را عوض كنند؛ مثل بیماری كه خون كثیفی در رگهای اوست، این خونهای كثیف و مریض را از رگهایش بیرون بكشند و بعد یك خون سالم وارد بدنش كنند و از این راه او را تغییر دهند. گاهی مردان بزرگی پیدا می شوند كه اخلاق و عادات پست و منحطی را كه به منزله ی خون كثیفی است كه در رگهای مردمی هست و آنها را بیمار و ضعیف كرده، از روح آن مردم بیرون می كشند و به جای آن، خون پاك (اخلاق و عادات متعالی) وارد روحشان می كنند. اینها هم جامعه ها را تغییر می دهند.

بله، تنها نظریه ای كه نظریه ی قهرمانان با آن صد درصد تناقض دارد همان نظریه ی توجیه اقتصادی تاریخ یا نظریه ی ماركسیسم است، چون این نظریه برای وجدان به معنی اعم هیچ گونه اصالتی قائل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 68
نیست یعنی وجدان بشر را ساخته ی اوضاع و شرایط اقتصادی و در واقع انعكاس آن شرایط و اوضاع می داند، بنابراین وضع عمومی زندگی مادی است كه وجدان همه ی افراد و از آن جمله نوابغ را در یك جهت خاص می سازد. نقش نوابغ فقط این است كه آنها مظهر خواهند بود. فرق است میان اینكه كسی مظهر اراده ی یك ملت باشد [1] [و اینكه او رهبر و به حركت درآورنده ی آن ملت باشد. ] نظریه ی قهرمانان با این نظریه صد درصد تناقض دارد. نقش قهرمانان از دیدگاه این نظریه را بعد كه نظریه ی توجیه اقتصادی تاریخ مطرح شد بیان می كنیم.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 69

[1] در واقع به منزله ی سَمبُل می شود؛ یعنی قومی، ملتی دارد حركتی را انجام می دهد؛ یك فرد، شاخص تر از دیگران است و او در همان جهت حركتی است كه دیگران دارند، نه اینكه او اینها را به حركت درآورده بلكه این حركت وجود دارد، منتها او نمایانگر آنهاست. دیگران دیده نمی شوند، او دیده می شود و الاّ او هم یكی از آنهاست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است