در
کتابخانه
بازدید : 1647820تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Collapse تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ی دومی كه ذكر می كند این است كه حق جامعه را با تمجید افراد نباید از بین برد. این حرف درستی است. حق فرد را هم به خاطر ستایش از جامعه نباید از بین برد. چون وقتی گفتیم هم فرد اصیل است هم جامعه، در این صورت هم فرد مسئول است هم جامعه، هم فرد قابل ستایش است هم جامعه. بله، مطلب دیگری هست: اینها گفته اند افرادی كه پرونده شان بسته شده از حساب خارجند، دیگر ما نباید درباره ی آنها بحث كنیم. نقطه ی مقابل قضیه را نیز می گوید كه گاهی ما فرد را در گذشته مسئول می شناسیم برای اینكه جامعه ی گذشته را مسئول ندانیم، گاهی فرد را آنچنان ستایش می كنیم كه جامعه را ندیده می گیریم. ولی یك بالاتری هم دارد و آن این است كه فردی در گذشته نكوهش بشود برای رفع مسئولیت جامعه ی حاضر. این دیگر مسلّم جنایت است. اگر به منظور رفع مسئولیت از جامعه ی حاضر، یك فرد نكوهش بشود این گناه در گناه است. مثلاً اگر جامعه ی زمان معاویه را رفع مسئولیت كنیم به خاطر معاویه كه چون معاویه بد بوده دیگر مردم تقصیری ندارند، این غلط است. اگر مردم هیچ تقصیری نداشتند معاویه نمی توانست معاویه باشد. از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 182
آن بدتر این است كه ما مثلاً معاویه ی جانی زمان خودش را در نظر بگیریم و بگوییم ما امروز دیگر تقصیری نداریم، خدا لعنت كند معاویه ی هزار و دویست سال پیش را. این همان مصیبتی است كه گرفتار آن هستیم. ما خیال می كنیم اگر ملعونهای صدر اول را لعنت كردیم دیگر امروز ما تقصیری نداریم، دیگر چون روز اول خراب كردند از روز دوم سوم. . . هزارم كاری ساخته نیست، همان روز اول نباید این كار می شد، حالا كه شده قابل برگشت نیست، ما نمی توانیم خوب باشیم، ما باید راه معاویه را در پیش بگیریم، فقط او را لعن كنیم، كار دیگری نداریم.
این خطر بزرگتری است كه یك فرد در گذشته مورد نكوهش و داوری قرار بگیرد به منظور تبرئه ی زمان حاضر، در صورتی كه فلسفه ی آن [دوستی و] نفرت تولّی و تبرّی درست عكس این قضیه است [و این اصل ] یعنی تولاّی شخصیتهای گذشتگان برای اینكه جامعه ی حاضر آن را الگوی خود قرار بدهد و تبرّی از آن فاسقان برای اینكه جامعه ی حاضر ضد آن راه را در پیش بگیرد و آن راه را طرد و نفی كند نه اینكه تبرّای گذشتگان برای رفع مسئولیت جامعه ی حاضر. الآن این به صورت یك بیماری در جامعه ی ما درآمده: همواره سرگرم گذشته بودن برای غافل شدن از زمان حاضر كه اگر معاویه ای هم در زمان حاضر وجود داشته باشد تبرئه بشود چون معاویه ای در زمان گذشته وجود داشته است. این كار درستی نیست.
مسئله ی دیگر كه بحث خوبی است این است كه گرچه گاهی به بهانه ی پیشرفت، جنایت می شود، یعنی در واقع هدف جنایت است و پیشرفت بهانه، ولی این واقعیت را نباید فراموش كرد كه گاهی واقعاً پیشرفت واقعی مستلزم چیزی است كه سلب حق برخی افراد است به طوری كه سلب حق آن افراد را نكردن مستلزم سلب حق بیشتر افراد دیگر است و این واقعیتی است.
مسئله ای در فقه در باب جهاد مطرح است [تحت عنوان ] «تترّس به مسلمین» . اگر كافر متترّس به مسلمین شد، تكلیف مسلمان چیست [1]؟ یعنی در حالی كه كافر مهاجم است و خطر بزرگی ایجاد كرده است ولی این مهاجم گروهی از مسلمین را به شكل اسیر گرفته- و این كار در قدیم خیلی معمول بوده- و آنها را پیشاپیش سپاه خود حركت می دهد و سپر كرده و پیش می آید، لشكر مسلمان امرش دائر است میان دو چیز: یا باید به خاطر حفظ خون مسلمانانی كه سپر قرار گرفته اند عقب نشینی كند و به كفار میدان بدهد كه پیش بیایند (و در این صورت ده برابر آنها را می كشند، غارت می كنند و ضرری به بار می آید هزار برابر آن) و یا به كفار حمله كند و آن مسلمانان بی گناه را بكشد و آنها شهیدند و مثل این است كه به دست كفار كشته شده اند. در اینجا فقه در كمال صراحت اجازه می دهد [كه آن مسلمانان بی گناه كشته شوند. ] باید هم اجازه بدهد،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 183
اگر اجازه ندهد جنایت بیشتری را اجازه داده است.

[1] «تُرس» یعنی سپر.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است