در
کتابخانه
بازدید : 1647949تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Collapse ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (1) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (1)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (2) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (2)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (3) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (3)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (4) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (4)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (5) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (5)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (6) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (6)
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (7) ریشه های فكری فلسفه ی ماركس (7)
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
هگل پنداره گرا بود (یعنی ایده آلیست بود) زیرا از نظر او «تاریخ» و «پندار» از هم متمایز نبودند و توسعه ی هر كدام به منزله ی شكفتگی دیگری می بود. بر اساس این سیستم، «پندار» كه مظهر وحدت خدا با عالم وجود است از روز ازل به عنوان روح عالم (برنهاده) وجود می داشته است و سپس در لحظه ای معین «از خود بی خود» و «از خود بیگانه» شده است تا به شكل «طبیعت» تجلی كند (برابرنهاده) ، آنگاه خود را در شعور انسان «باز یافته» است كه مرحله ی «هم نهاده» است و این امر ابتدا به خودی خود (تاریخ) و سپس با تفكر (فلسفه ی تاریخ) صورت گرفته است [1].
اینها اولاً هگل را «ایده آلیست» می نامند و می دانند، و گفتیم كه هگل فلسفه ای دارد كه به حسب تعریفی كه اینها می كنند او نه ایده آلیست است و نه ماتریالیست، برای اینكه مسئله ی ایده آلیسم و ماتریالیسم- آن طور كه اینها تعریف می كنند- بر اساس اصالت یكی از ایندو است كه آیا ماده اصیل است یا ایده؟ به قول اینها بعضی قائل به اصالت عین هستند و بعضی قائل به اصالت ذهن.

ولی فلسفه ی هگل بر اساس نوعی وحدت ذهن و عین است، یعنی اصلاً او قائل به جدایی میان ایندو نیست. حتی به آن شكلی كه الآن ما می گوییم وجود ذهنی و وجود عینی، كه باز قائل به دو وجود هستیم، می گوییم یك شی ء وجودی در عین دارد و وجودی در ذهن، او به آن شكل نمی گوید و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 314
ذهن و عین برای او دو چهره ی مختلف از یك واقعیت است. لهذا به این معنا او را نمی شود «ایده آلیست» نامید و «ماتریالیست» هم البته نمی شود نامید.

[1] ماركس و ماركسیسم، ص 24.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است