- كلمه ی «كُمون» كه از همان common لاتین است به معنی جمع و اجتماع است. در اینكه
چرا بشر به طور جمعی زندگی می كرده، نویسنده با استناد به حرف ماركس تئوری روبینسون
كروزوئه ای تاریخ بشر و اینكه بشر بالاجبار زندگی فردی را ترك و زندگی جمعی را انتخاب
كرده مسخره كرده است. او می گوید این طور نیست، بلكه اجتماعی بودن ذاتیِ انسان است و
همچنان كه جذب بعضی از حشرات به وسیله ی نور خورشید یك امر طبیعی است و از قوانین
فیزیكی پیروی می كند، اجتماعی زیستن انسان هم دارای قوانین فیزیكی است. می گوید: «این
جذب و دفع دارای پایه ی مادی است كه بر حواس مؤثر بوده و بدون تردید فقط از لحاظ
مقیاس با جذب برخی از حشرات توسط نور آفتاب تفاوت دارد. » یعنی اجتماعی بودن
زندگی انسان هم یك امر غریزی است. استاد: نه، با غریزه تفاوت دارد. مسئله ی اجتماعی بودن انسان همان مسئله ی معروف قدیمی است كه از
زمان ارسطو مطرح بوده است. ارسطو طرفدار این بوده كه انسان به اصطلاح قدمای ما مدنیّ بالطبع
است. «مدنی» نسبتِ به مدینه است. مدینه یعنی شهر. این كلمه ترجمه ی یك لغت خاص قدیمی
یونانی است و آن لغت
city است. علت آن هم این است كه در یونان زندگی به اصطلاح زندگی
دولت شهری بوده، یعنی هر شهری خودش یك جامعه ی مستقل بوده، و چون هر شهری یك جامعه ی
مستقل بوده شهری زیستن مساوی با اجتماعی زیستن بوده است. بعد هم كه در دوره های اول
اسلامی این لغت را به عربی برگرداندند همان كلمه ی «مدینه» را آوردند، ولی اینها وقتی می گویند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 538
انسان مدنیّ بالطبع است مقصودشان این است كه اجتماعی بالطبع است. لغت «مدنی» كه آمده به
اعتبار ترجمه ی همان لغت قدیمی یونانی است كه در آنجا مدینه و اجتماع هر دو یك مفهوم داشته
است.