دلیل دوم كه در دو صفحه بعد ذكر كرده این است كه می گوید:
چون وسایل تولید بسیار ساده و ساختن آن از عهده ی هركسی برمی آید، دیگر مسئله ی مالكیت
خصوصی وسایل تولید معنایی به خود نمی گیرد و همچنین زمین آنقدر وسیع است كه كسی
تصور تصاحب آن را نمی نماید. اینجا یك مسئله ی دیگر است و آن این است كه در باب «ارزش» این حرف را می زنند كه قهراً
در باب مالكیت نیز گفته خواهد شد: چیزی قابل تملك است كه چند شرط در آن وجود داشته
باشد. یكی از شرایط، رایگان نبودن است. اگر یك چیزی به قدر وفور باشد و هركس هرچه
احتیاج دارد به رایگان وجود داشته باشد، دیگر اختصاص از بین می رود، مثل هوا كه چون به
اندازه ای كه هركسی بخواهد تنفس كند رایگان وجود دارد، مالكیت هوا مطرح نیست. اینها هم
می گویند كه ابزار تولید در ابتدا فنّی نبوده؛ یا سنگ غیر صیقلی بوده كه در دسترس همه بوده است
یا اگر چوبی به اندازه ی یك چماق بوده جدا كردن آن از درخت كار همه كس بوده است. بنابراین
چون ابزار تولید در سطحی بوده كه خیلی ساده بوده و در اختیار همه ی افراد می توانسته قرار بگیرد،
پس موجبی برای مالكیت خصوصی در كار نبوده است. اگر مثلاً در بیابان انسان با خودش احتیاطاً
سنگ برمی دارد كه اگر سگی به او حمله كرد به او سنگ بزند، این سنگ دیگر مالكیت برنمی دارد.
برخلاف آنجایی كه ابزار تولید تكامل می یابد و جنبه ی فنی پیدا می كند، در نتیجه در اختیار هركسی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 572
نیست، مثل این كه به صورت كمان درمی آید. كمان ساختن كار هركس نیست و بعلاوه وقت و
نیروی زیادی می برد. اینجاست كه به تعبیر خود این فرد جای غصب كردن هست كه این كاری كه
دیگری كرده یكی بیاید از دستش برباید. این یك دلیل دیگری می تواند باشد.