یا باید به یك اصل دیگری قائل بشوند كه آن اصل دیگر هم حتماً درست است و آن این است كه
انسانها هرچه كه از تمدن دورتر بوده اند احساسات و عواطفشان بیشتر بوده و هرچه كه به تمدن
نزدیكتر شده اند و لذتهای فردی و شخصی را بیشتر چشیده اند از عواطفشان كاسته شده است. این
یك اصلی است و مورد قبول هم هست. الآن یك مادر به اصطلاح متمدن، یك مادری كه ذائقه اش
این لذتهای مادی امروز را چشیده، تفریحهایش این است كه مثلاً هواپیما سوار شود و از این كشور
به آن كشور برود، آن سینما را ببیند، آن مجلس رقص را ببیند، امروز قبول دارند كه این جور
مادرها اصلاً احساسات مادری شان ضعیف است، احساسات شوهرداری شان هم ضعیف است،
اصلاً احساسات فامیلی شان ضعیف است. به هر نسبت كه این احساسات جسمانی و بدنی و فردی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 574
قویتر باشد یعنی هرچه كه انسان بیشتر این لذتها را بچشد، از عواطف روحی او كاسته می شود.
الآن هم یك مادر دهاتی عواطفش صد برابر یك مادر شهریِ به این معناست (شهری بودن یعنی
شهریِ به معنای امروزی یعنی متمدن و ولنگارهای امروزی) . یك زنِ این گونه یك زن بی عاطفه
است. در گذشته- هرچه كه ما جلوتر برویم- عواطف قبیله ای و فامیلی بیشتر بوده كه خیلی امر
محسوسی هم هست. شما الآن اگر به دهات بروید می بینید این صله ی ارحام یعنی این رابطه ی رَحِم
خیلی قویتر است؛ نه فقط برادرها با یكدیگر و خواهرها با یكدیگر بلكه پسرعموها، پسرخاله ها،
پسر دایی ها، پسرعمه ها و بلكه با دو سه پشت فاصله یك روابط نزدیك با یكدیگر دارند. مثلاً این
به آن می گوید پسرعمو، آن به این می گوید پسرعمو. می پرسیم پسر كدام عمویت است؟ می گوید: او
مثلاً نوه ی عموی پدرم است. در عین حال چنین روابطی هست. و گاهی بنی فلان بودن كه در عرب
ما می بینیم: من از بنی اسد هستم تو هم از بنی اسد هستی، من از بنی تمیم هستم تو هم از بنی تمیم
هستی، یك عواطف خاصی را میان اینها تحریك می كرد.
بشرهای دوره های اولیه بر وجودشان عاطفه حاكم بوده، یعنی همان حالتی كه بقایایش الآن در
محیط یك خانواده ای كه مركّب از پدر و مادر و فرزندان است وجود دارد. ما الآن می بینیم كه در
محیطهای فعلی میان پدر و مادر و برادر و خواهر یك زندگی اشتراكی وجود دارد اما یك اشتراكیِ
مبنی بر عاطفه. این پسر درآمد دارد، آن پسر هم درآمد دارد، پدر درآمد دارد، احیاناً مادر درآمد
دارد، احیاناً دختر فرض كنید معلم است و درآمد دارد، ولی همه چیز را می آورند می ریزند در خانه
با همدیگر خرج می كنند. حال اگر یكی از این بچه ها عروسی دارد، دیگر یكی حساب خودش را
جدا نمی كند، از پول موجودی خانواده خرج عروسی او می كنند. یك نفر از اینها اگر یك بیماری
پیدا كند و احتیاج به عمل جراحی و خرج زیاد داشته باشد، از بودجه ی خانواده خرجش می كنند؛
یعنی عاطفه یك زندگی اشتراكی به وجود آورده كه البته این خودش یك نوع شرافتی هم هست.
اگر كسی به این معنا حساب كند، یك انسانیتی در دوره های قدیم وجود داشته و حتی شما آثارش
را در زندگی عرب می بینید. اگر یكی از افراد قبیله بر فرد قبیله ی دیگر جنایت وارد می كرد و باید دیه
می داد، افراد قبیله می دادند، یعنی او دیگر از جیب خودش نمی داد، از این جهت همه ی افراد قبیله
شركت می كردند.