اعتبار یعنی چه؟ یعنی اینكه انسان آن چیز را مانند چیزی كه واقعاً مال خودش هست فرض
می كند. مثلاً دستش واقعاً و تكویناً مال اوست، چون احساس می كند كه آن قدرتی كه به این «من»
تعلق دارد وابسته به این «من» و این جوهر است. اینكه این دست دست من است و آن دست دست
من نیست، این دیگر یك امر اعتباری نیست، امر واقعی است. مالكیت، اعتبار كردن چیزی است كه
واقعاً مال او نیست یعنی تكویناً وابسته به او نیست، اعتباراً و مجازاً وابسته به اوست؛ یعنی این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 592
[شی ء] را مانند چشم خودم یا دست خودم اعتبار و فرض می كنم. اصلاً معنی مالكیت این است.
وقتی شما می گویید این مال من است یعنی همان رابطه ای كه میان خودتان و اجزاء و ابعاد تكوینی
وجودتان دارید- كه یك رابطه ی واقعی است- آن را مجازاً به این شی ء تعمیم می دهید. اصلاً اعتبار
یعنی یك حقیقت را از جای خود برداشتن و به مورد یك امر مجازی بردن برای ترتیب دادن یك
سلسله آثار. نظیر این است كه شما در عالم شعر و خیال یك انسانی را می گویید شیر است، یعنی
حد شیر را به او می دهید. اینجا هم حد یك امری را كه مملوك واقعی شماست (یعنی عضو بدنتان)
به یك شیئی كه مملوك واقعی شما نیست می دهید، یعنی این را به منزله ی آن اعتبار می كنید.
می گویند این كار غریزه ی بشر است. یعنی چه؟ یعنی بشر با هرچیزی كه مصادف می شود كه آن
را برای حیات خودش مفید می داند، اعتبار مالكیت آن را برای خود می كند، برای چه؟ نتیجه ی
عملی اش چیست؟ نتیجه ی عملی اش این است كه عملاً هم آن را به خود اختصاص بدهد. تا
اینجایش یك امر مجازی است. امر مجازی تا حدی كه در مرحله ی اعتبار عالم ذهن است با عالم
عین ارتباط ندارد. ولی این را كه در عالم ذهن اعتبار می كند برای این است كه در عالم عین
می خواهد به سراغش برود. یعنی چه؟ یعنی ترتیب اثر مملوك واقعی را به خودش می دهد.
همین طوری كه دست مال خودش است و دیگری حق تصرف در آن ندارد و خودش اختصاصاً
حق تصرف را دارد، بعد درباره ی این هم می گوید فقط من حق تصرف دارم نه دیگری. این است كه
عملاً به خودش اختصاص می دهد؛ یعنی یك امر اعتباری و مجازی مقدمه است برای یك امر
عملی و یك امر عینی و حقیقی.