در
کتابخانه
بازدید : 1647844تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Collapse دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand اجتماعی یا انفرادی بودن انسان اجتماعی یا انفرادی بودن انسان
Expand تكامل اجتماعی انسان تكامل اجتماعی انسان
Expand زندگی اشتراكی زندگی اشتراكی
Expand انتقال به دوره ی برده داری (1) انتقال به دوره ی برده داری (1)
Expand انتقال به دوره ی برده داری (2) انتقال به دوره ی برده داری (2)
Expand دوره ی برده داری دوره ی برده داری
Collapse پیدایش دولت پیدایش دولت
Expand پیدایش مذهب پیدایش مذهب
Expand انتقال از دوره ی بردگی به دوره ی فئودالیسم انتقال از دوره ی بردگی به دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ی دیگر- كه آن را در این كتاب مطرح نكرده است- این است كه می گوید فعلاً در فاصله ی دوره ی سرمایه داری و كمونیسم نهایی یك دوره ی سوسیالیستی هست كه در این دوره این طبقه ی پرولتر دولتی تشكیل می دهد و یك حكومت اینچنینی دارد. بعد می گوید نیاز به دولت بكلی از میان می رود و دیگر دولتی در كار نیست. همه ی حرفهای اینها بر همین اساس است كه با مالكیت خصوصی دولت به وجود آمده، با رفتن آن هم دولت از میان می رود. ماركس گفت سه چیز عامل از خود بیگانگی بشر شده است كه هر سه چیز را هم خود بشر خلق كرده است: یكی سرمایه است و دیگری مذهب است و سومی دولت، و وقتی كه بشر به مرحله ای برسد كه خودش را بازیابد و- به قول خود او- به خویشتن خود برگردد، این سه عامل از خود بیگانگی را بكلی از میان خواهد برد. منتها به اینجا كه می رسند آمده اند دوره ی كمونیسم را به دو دوره تقسیم كرده اند؛ دین را گفته اند در دوره ی اول از بین رفت، سرمایه داری را هم گفته اند در همان دوره ی اول از بین رفت ولی دولت را گذاشته اند كه در آن دوره ی نهایی- كه هنوز به وجود نیامده- از بین برود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 633
اینها تزشان را ذكر نمی كنند. بسیار خوب، حالا می گوییم دولت از میان برود، آیا تقسیم كار هم از میان خواهد رفت یا نه؟ تقسیم كار كه نمی شود از میان برود. قبلاً چنین مغلطه كرد، گفت دیگران كه نخواسته اند فلسفه ی وجود دولت را درست توجیه كنند و بگویند دولت مولود مالكیت است و طبقه ی مالك دولت را برای حفظ منافع خودشان به وجود آورده اند گفته اند دولت فطریِ بشر است، دولت از جانب خداست و. . . و حال آنكه هركسی كه سخن از دولت می گوید، از طریق تقسیم كار این مطلب را می گوید، یعنی در زندگی بشر- كه زندگی اجتماعی است- كارها باید میان افراد بشر تقسیم شود. كارها انواع و اقسام دارد. كار اقتصادی داریم، آنهم انواع كارهای اقتصادی: اقتصاد كشاورزی، اقتصاد صنعتی، اقتصاد تجاری. كارهای فرهنگی داریم، آنهم انواع كارهای فرهنگی.

كارهای حقوقی و دادگستری داریم، آنهم با شعب مختلف خودش. كار آموزشی به معنی تعلیم و تربیتی داریم، بسته به اینكه آن را جزء فرهنگ بگیریم یا امر مستقلی در نظر می گیریم. یك سلسله كارها هم داریم كه كارهای سیاسی است، چه مدیریت جامعه از نظر داخلی و چه اداره ی جامعه از نظر روابطش با جامعه های بیرون و به اصطلاح سیاست خارجی یك كشور (سیاست داخلی و سیاست خارجی) . اگر بگویید ما درباره ی وقتی بحث می كنیم كه دیگر دولتها وجود ندارند و همه یك دولت شده اند، باز بالاخره سیاست داخلی اش كه هست. آیا اینجا دیگر اساساً نیازی به مدیریت نیست و جامعه نیازی به یك كانون مركزی برای اداره ندارد؟ یعنی جامعه اساساً نیازی به یك قوّه ی مجریه و افرادی كه [تصمیمات ] را به مرحله ی عمل بگذارند ندارد؟ قهراً دارد. یك وقت ما می گوییم دولت یعنی آن هیولای وحشتناكی كه بالا سر مردم ایستاده و با شلاق حكومت می كند.

معنای دولت كه این نیست. دولت یعنی یك گروهی كه اجراكننده ی تصمیماتی هستند كه آن تصمیمات به اداره ی عموم برمی گردد. حال بگویید در آنجا آن تصمیمات را نمایندگان مجلس شورای ملی نگیرند، تصمیمات را حزب می گیرد؛ خوب حزب بگیرد. بالاخره یك گروهی تصمیم می گیرند، گروهی هم اجرا می كنند. این اسمش دولت است، هرچند شما اسمش را دولت نگذارید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است