در
کتابخانه
بازدید : 1648195تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Collapse دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand اجتماعی یا انفرادی بودن انسان اجتماعی یا انفرادی بودن انسان
Expand تكامل اجتماعی انسان تكامل اجتماعی انسان
Expand زندگی اشتراكی زندگی اشتراكی
Expand انتقال به دوره ی برده داری (1) انتقال به دوره ی برده داری (1)
Expand انتقال به دوره ی برده داری (2) انتقال به دوره ی برده داری (2)
Expand دوره ی برده داری دوره ی برده داری
Expand پیدایش دولت پیدایش دولت
Expand پیدایش مذهب پیدایش مذهب
Collapse انتقال از دوره ی بردگی به دوره ی فئودالیسم انتقال از دوره ی بردگی به دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در همین تهران (آنچه می گویم واقعاً هست، چون برخورد كرده ام) گاهی آدم به یك دكّه ای برخورد می كند، می بیند یك دكّه ی كوچك است، مثلاً سه متر در سه متر بیشتر نیست. سرمایه اش را انسان نگاه می كند؛ سبزی فروش است (البته حدود پانزده سال پیش این تجربه را دارم) . این سبزی فروش از صبح تا غروب چقدر سرمایه در اینجا مبادله می كند؟ فقط دو هزار تومان. ولی او از همین دو هزار تومان هشتصد تومان درمی آورد. آدم وقتی كه به مغازه اش نگاه می كند رحمش به حالش می آید، خیال می كند به این زكات می رسد و نمی داند كه اگر همین را بیایند كنار یك استاد دانشگاه بگذارند سه تا استاد دانشگاه را می خرد. اینها به یك قِران یك قِران هم قانع نیستند. با هزار تومان سرمایه، صبح بسیار زود [به میدان بار] می رود. خیلی هم وارد هستند و می دانند كه این طبقه ی اعیان و اشراف چه نوع سبزیهایی می خورند، مخصوصاً این سبزی فروشیهایی كه مثلاً در لاله زار هستند. یك نوع سبزیهایی كه برای انواع خورشهایی كه اصلاً ما اسمهایشان را هم بلد نیستیم استفاده می شود می آورند. مشتریهایی هم كه دارند اصلاً چانه زدن بلد نیستند. و لهذا آنچه كه برای خودش پنجاه تومان تمام شده حداقل به صد تومان می دهد و حقیقتاً این جور است كه با هزار تومان سرمایه ای كه دارد، آن كالا را دو هزار تومان می فروشد و شب كه به خانه اش می رود هزار تومان اضافه در جیبش هست. این دیگر احتیاج به سرباز و این حرفها ندارد.
این است كه می گویند خصلت و خاصیت دوره ی بورژوازی این است كه آزادی طلب و آزادی خواه است و حتی با اختناقهایی كه در فئودالیسم هست مبارزه می كند و به همین جهت یك نوع پیشرفتی در تمدن بشر به وجود می آید، برای اینكه آزادی است و بالاخره آزادی نسبت به اختناق [پیشرفت ] است. و لهذا همین بورژواها در اروپا كه پیدا شدند خودشان عامل بسط تمدن و فرهنگ و آزادی بودند و از نظر اینها این همه آزادیخواهی ها و آزادی طلبی هایی كه در اروپا پیدا شد و این همه انقلابهای آزادیخواهی كه در اروپا رخ داد همه معلول نظام بورژوازی بود كه در اروپا پیدا شد و با نظام خفقان آور فئودالیسم مبارزه می كرد. در اینجا دیگر بیش از این بحثی ندارد؛ بحثی هم اگر دارد من بیش از این حضور ذهن ندارم. عرض كردم كه من امروز اصلاً به مطالعه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 664
كردن نرسیدم؛ این مقدار هم كه عرض كردم یك مقدار ذهنی بحث كردم. دیگر من امروز بیش از این حرفی ندارم. اگر آقایان حرفی دارید بفرمایید كه بعد بیاییم روی سرمایه داری بحث كنیم و آن را دقیقاً مورد بحث قرار بدهیم.
- فرمودید كه نظام ملوك الطوایفی ناشی از ریزش قدرتهای بزرگ بوده. . .
استاد: به نظر من این طور است. این گونه نیست- یا لااقل در همه جا این گونه نیست- كه اول ملوك الطوایفی به وجود بیاید بعد این ملوك الطوایف با یكدیگر متحد بشوند و یك قدرت مركزی به نام دولت مركزی به وجود بیاورند. اغلب، اول قدرتِ بزرگ به وجود می آید، بعد در داخل این قدرت بزرگ قدرتهای كوچكی پیدا می شوند، تدریجاً این قدرتهای كوچك به نوعی استقلال می رسند كه آن قدرت مركزی هم چندان اختیار ندارد. مثلاً در تاریخ اسلام، اول قدرت بزرگ به وجود آمد كه قدرت خلافت بود؛ و در ابتدا هم- در اوایل زمان بنی امیه و در اوایل زمان بنی العباس- قدرت خلافت یك قدرت مطلقی بود كه هركاری كه می خواست می كرد.

هارون الرشید در اقصی بلاد مملكت خودش- كه اكثرِ معموره ی دنیا تحت حكمش بود- هركسی را كه می خواست نصب كند نصب می كرد و هركسی را كه می خواست عزل كند عزل می كرد. یك حكومت مطلقه ای بود. ولی تدریجاً در داخل همین قلمروِ هارون الرشید، یعنی همان قلمرو خلافت، یك حكومتهای به اصطلاح ملی- كه اینها ملی هم نیستند كه واقعاً حس ملیتی در كار باشد- به وجود آمد نظیر طاهریان. طاهریان ابتدا دست نشانده ی خود خلفای عباسی بودند. اینها ایرانی هستند ولی گرایش عربی خیلی قویّی دارند، كه خود این مؤید همین نظر من است. یك وقتی یك كتاب ایرانی برای طاهر ذوالیمینین بردند. انداخت دور، حتی دستور داد كه این را آتش بزنید، ما دیگر از این كتابها نمی خواهیم. ولی بعد از اینكه اینها قدرتی شدند، دیگر خلیفه نمی توانست آزادانه اینها را عزل و نصب كند. اینها هم به همین مقدار قانع بودند كه خلیفه را به رسمیت بشناسند، اسم خلیفه را در نماز جمعه ها ببرند، او را احترام كنند، مثلاً باج برایش بفرستند و بالاخره كمك به او بدهند ولی او هم دست به تركیب اینها نزند و كاری به كارشان نداشته باشد.
البته در این قضیه عوامل روحی و روانی خیلی دخالت دارد. این هم خودش یك مسئله ای است. ماركسیستها همیشه می خواهند مسائل را فقط بر اساس روابط مادی توجیه كنند یعنی برای عوامل فكری، روانی، روحی هیچ اصالتی قائل نیستند در صورتی كه همین قضایای خلافت اسلامی كاملاً این قضیه را نقض می كند. مثال به همین حكومتهای ایرانی خودمان می زنیم: بدون شك هركدام از این حكومتهای ایرانی اگر می خواستند از مركز خلافت كاملاً مستقل باشند قدرتش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 665
را داشتند، مخصوصاً در بسیاری از دوره ها. از دوره ی متوكل به بعد هیچ وقت خلافت عباسی قدرت اینكه بتواند حاكمی را در قلمرو خودش مجبور به تبعیت كند نداشته، ولی در عین حال همه ی اینها از او پیروی می كردند، یعنی كم كم خلافت به صورت یك امر مقدس یعنی یك امر شرعی درآمد. تنها در زمان صفویه است [كه چنین نیست، ] به این علت كه صفویه شیعه بودند و خلافت را به رسمیت نمی شناختند. [در این زمان، ] ایران اصلاً این فكر از سرش بیرون آمد، در صورتی كه دوره دوره ی عثمانی بود؛ حتی با خلفای عثمانی هم جنگید؛ و الاّ خلفای عباسی، بعد هم خلفای عثمانی و در دوره ی فاطمیین هم خلفای فاطمی در منطقه ی مصر و در دوره ی خلفای اندلس هم خلفای اموی در آنجا، یك حكومت مقدس داشتند، یعنی فردی كه در ایران حكومت می كرد همیشه یك دغدغه ی فكری داشت كه این حكومت من شرعی باشد و خلاف شرع نباشد، بنابراین اجازه از حاكم شرعی داشته باشم. عین آنچه كه شیعه ی امروز راجع به حاكم شرعی و مجتهد فكر می كند اینها راجع به خلافت فكر می كردند. تنها یعقوب لیث صفّار است كه در تاریخش نوشته اند كه این مطلب را اصلاً قبول نداشت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 666
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 667
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 668
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است