حالا مسئله ی مهم این است كه وجه تمایز ماشین از غیر ماشین چیست؟ اتفاقاً یك مسئله ای است.
در ابتدا به نظر یك مسئله ی نظری و ذهنی می آید و حال آنكه چنین نیست، مسئله ی خیلی مهمی است.
یك نظریه این است كه هیچ فرقی میان ابزارهای گذشته با این ابزاری كه اسمش را ماشین
می گذاریم نیست جز اینكه این تكامل یافته ی اوست، یعنی اختلاف ماهوی با یكدیگر ندارند (تكاملِ
به این معنا) ، بدون آنكه اختلاف ماهوی با یكدیگر داشته باشند توسعه ی بیشتری پیدا كرده است.
مثلاً اتومبیلها را سال به سال دقیق تر و مجهزتر می كنند و می گوییم كه كاملتر است. همین طور
هواپیماهای مسافری. در جنگنده ها خیلی بیشتر. می بینید هر سال می گویند آمریكا یا شوروی
فلان جنگنده را به وجود آورد. این، تكامل صنعت است یعنی آن بَعدی مزایا و جنبه های مثبتی
دارد كه قبلی ها فاقد آن بوده اند. مثلاً سرعتش بر سرعت آن فزونی دارد یا استحكامش بیشتر
است. در این موارد، ما می گوییم كه صنعت تكامل پیدا كرده بدون آنكه تغییر ماهیت داشته باشد كه
در نتیجه دوره ای را به دوره ی دیگر عوض كند؛ نه، عصر همان عصر است. ولی ما می خواهیم
بگوییم عصر ماشین با عصر قبلی متفاوت است و لهذا اصلاً نام دو عصر به خودش می گیرد،
می گوییم از روزی كه ماشین پیدا شده ما وارد یك عصر جدید شده ایم.