در
کتابخانه
بازدید : 1648119تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Collapse سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال برویم سراغ آن امر اول. قبول كردند كه در دوره ی ماشین یك خصوصیتی كه برای پرولتاریا وجود دارد این است كه او دیگر عامل محرك ماشین نیست بلكه فقط یك مراقب ماشین است.

حالا همین جا [آیا] جای این نیست كه یك تئوری وحشتناك به وجود بیاید (لااقل از نظر ماركسیسم خیلی وحشتناك است یعنی بر ضد نظریه ی ماركسیسم است) و آن این است: ممكن است كسی بگوید همین طور كه شما می گویید ماشین با ابزارهای قدیم اختلاف ماهوی دارد و اختلافش در این است كه در ابزارهای قدیمْ عامل، مولّد و تولیدكننده انسان بود ولی انسان از ابزار مدد می گرفت، ابزار وسیله ی انتقال كار انسان از جایی به جایی بود. كارگر اگر بخواهد بدون بیل زمینی را بكَند یا جلو آبی را بگیرد خیلی برایش دشوار است ولی وقتی بیل به دستش می گیرد باز هم این كارگر است كه این كار را انجام داده اما كارگر آن را به منزله ی دست مصنوعی خودش قرار داده است. انسان وقتی با دستش كار می كند باز انسان است كه دارد كار می كند و لهذا [اشیائی مانند بیل را] آلت یا ابزار می نامیدند؛ می گفتند آلت و ابزار وسیله ی انتقال نیروی كارگر است به ماده ای كه مورد عمل است، و این حرف درستی است.
اختلاف ماشین با ابزارهای گذشته این است: بشر آمده چیزی را اختراع كرده كه او به جای انسان كار می كند، انسان فقط باید مراقب این كارگر باشد؛ همان طور كه در گذشته اگر انسان كار می كرد انسانهایی مراقب او بودند. كشاورز می رفت به دنبال شخم زدن یا درو كردن، زن و دخترش مراقب این كارگر بودند كه مثلاً بروند ناهارش را سر زراعت به او بدهند كه دیگر مجبور نشود بیاید، یا لباسش را آنها برایش بشویند و وسایل دیگر را آنها برایش تهیه كنند. در واقع او كار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 679
می كرد آنها مراقبش بودند. حالا در عصر ماشین، بشر با قدرت فكری و مغزی خودش توانسته چیزی را اختراع و ایجاد كند كه او به جای انسان كار كند با مقیاس بسیار وسیع، یعنی به جای صد انسان یا هزار انسان و یا ده هزار انسان كار كند؛ احتیاج به انسان فقط از نظر مراقبت باشد كه همین جور هم هست، منتها هرچه كه صنعت كاملتر می شود اختیار را از انسان بیشتر می گیرد یعنی صنعت وقتی كه ناقصتر است انسان با ماشین شركت می كند، یك مقدار از كار را انسان انجام می دهد یك مقدار را ماشین.
مثلاً در چاپخانه هایی كه تا چند سال پیش بود یك اهرمی وجود داشت كه یك انسانی باید این را بچرخاند تا این ماشین حركت و چاپ كند. بعد ماشینهای كاملتری آمد كه خود ماشین این كار را انجام می دهد و احتیاجی نیست كه با دست آن را حركت بدهند. بعد كارگر كارش فقط این بود كه بیاید حروف را بچیند، غلطگیری كند و بعد حروف را بریزد. بعد ماشینهای روتاتیو آمد.

حالا این ماشینها كه آمده خیلی از این كارها را از دست كارگرها گرفته یعنی با اینكه كار را با مقیاس وسیعتر از سابق انجام می دهد احتیاج به كارگر كمتری دارد، حتی یك قسمت مراقبتها را هم خودش انجام می دهد. مثلاً در كارخانه های نخریسی یكی از مراقبتهایی كه كارگر باید بكند این است كه باید مراقب باشد كه اگر نخِ یكی از دوكها پاره شد فوراً با دست آن قسمت را نگه دارد و بعد سر این دو نخ را به یكدیگر گره بزند، دومرتبه دگمه را بزند تا ماشین كار كند. دو سه سال پیش به كاشان رفته بودیم؛ وقتی كه [كارخانه ی نساجی را] نشان دادند دیدیم از جمله چیزهایی كه حالا به صورت خودكار درآمده این است كه همین طور كه این دستگاه دارد كار می كند، یك جا كه یك نخ پاره می شود، به طور خودكار آن قسمت می ایستد، بعد یك دستگاه دیگر می آید سر این دو نخ را به همدیگر گره می زند و آنگاه دومرتبه كار می كند؛ یعنی نیاز به كارگر هم از بین رفته. . . [1]
نمی توان گفت هیچ فرقی میان این و آن [یعنی ماشین و ابزارهای ساده ی گذشته ] نیست. فرق، بدیهی است: آنجا ابزار وسیله ی دست انسان است، اینجا انسان ابزاری ساخته كه خودش كار می كند.

در آنجا فقط در موردی كه حیوان به جای انسان كار كند آنهم از باب اینكه موجودی است كه شعور و حیات دارد یك مقدار مثل انسان كار می كند، ولی در اینجا اصلاً انسان دستگاهی ساخته كه خودش كار می كند. خیلی تفاوت است؛ تفاوت میان این ابزار و آن ابزار واقعاً ماهوی است.

پس این نظریه هم مردود است.
نظریه ی دیگر اختلاف در قوه ی محرك است. [در جواب می گوییم: ] نه، اختلاف صرفاً در قوه ی محرك نیست كه فقط آن قوه ای كه حركت می دهد [فرق می كند. ] اختلافْ این است كه این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 680
محصول تولید می كند، آن نمی توانست محصول تولید كند. آنجا انسان مولّد بود اینجا كارخانه و ماشین مولّد است. آنچه هم كه این آقایان گفته اند كه محصول زیاد است و اختلاف فقط در اثر است كه اثر در اینجا بیشتر است؛ می گوییم قبل از آن یك اختلاف اساسی دارد و آن این است كه اصلاً در اینجا كار را انسان نمی كند كار را ماشین می كند. آنوقت اگر این حرف را بزنیم پایه ی نظریه ی ارزش اضافی ماركس- كه بعد بحث می كنیم- بكلی متزلزل می شود و عجیب این است كه اینها از یك طرف اینجا می گویند كارگر نقشی غیر از مراقبت ندارد و از طرف دیگر می خواهند بگویند كه محصول مولود كار كارگر است. خیر، این بلایی كه پیدا شده این است كه یك چیزی پدید آمده كه جای كارگر را گرفته است، او به جای كارگر دارد كار می كند كه اگر ما بخواهیم با مقیاس شما بسنجیم بگوییم این محصول به چه كسی تعلق دارد، می گویید به آن كه تولید كرده است؛ محصول نتیجه ی كار است [2]. شك ندارد كه كار خودش یك عامل اساسی در ایجاد ارزش است. ولی بحث این است كه كاركننده در اینجا كیست؟ كاركننده كارخانه است كارگر نقش دوم را دارد، نقش مراقبت و مواظبت. نسبت كارگر با كارخانه در اینجا نسبت زن و دختر كشاورز است در دوره ی كشاورزی كه آنها مراقب كارگر بودند نه خودشان كارگر باشند. آنجا ما نمی گفتیم كه این زنِ كشاورز است كه تولید كرده، می گفتیم مولّد این است البته این هم كمك او بوده؛ وی را به عنوان یك معاون و كمك و كسی كه نقش درجه ی دوم را دارد قبول داریم. اینجا هم برای كارگر نقش درجه ی دوم را قبول می كنیم نقش درجه ی اول را نه. بنابراین این نظریه كه محصول مولود كار كارگر است نه مولود كارخانه، از همین جا وضعش متزلزل می شود.
حالا چه نتیجه ای باید گرفت؟ ما از این مطلب نمی خواهیم نتیجه بگیریم كه بنابراین سرمایه داری درست است؛ ما می خواهیم بگوییم استدلال شما بر نفی سرمایه داری استدلال بی منطقی است. سرمایه داری را با این منطق نمی شود غیرمنطقی كرد، باید فكر دیگری برایش كرد و فكر دیگر هم دارد. برای نفی سرمایه داری دنبال یك منطق قویتر از این باید رفت، با این منطق نمی شود سرمایه داری را كوبید و از بین برد.
بنابراین به نظر می رسد بهترین تعریفها این است كه ما هم مطابق این نظریه ی آقایان می گوییم ماشین با ابزارهای قدیمی اختلاف ماهوی دارد و به تعبیر اینها اختلاف كیفی دارد، اختلاف سطحی و ظاهری و درجه ای نیست، بالاتر از این حرفهاست. ولی آن اختلافی كه متأسفانه وجود دارد این است كه در اینجا كار و تولید را ماشین می كند و انسان نقش درجه ی دوم را دارد و در آنجا كار را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 681
انسان می كند و ابزار نقش درجه ی دوم را دارد.

[1] [چند ثانیه ای در نوار افتادگی دارد. ]
[2] در این باره بحث خواهیم كرد كه ارزش از كار پیدا می شود یا از چیز دیگر. البته یك مقدارش را قبول داریم كه ارزش را كار ایجاد می كند به این معنا نه به آن معنا كه اینها می گویند كار عامل منحصر است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است