در
کتابخانه
بازدید : 1647824تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Collapse سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا دو نظریه ی معروف و اساسی وجود دارد. یك نظریه این است كه این یك امر فی نفسه برای اشیاء نیست بلكه در ارتباط با همان مطلوبیت و دست یافتنی بودن پیدا می شود؛ چنانكه گفتیم ریشه ی ارزش مبادله یكی همان مطلوبیت و ارزش استعمال است و دوم اینكه قابل اختصاص باشد.

وقتی قابل اختصاص باشد از دسترسی عموم خارج می شود. اینها می گویند كه ملاك تفاوت ارزشها تفاوت این دو جهت است یعنی تفاوت در مطلوبیت و تفاوت در دست یافتن، چطور؟ هر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 704
اندازه كه شی ء دست یافتنی تر باشد، بیشتر وفور داشته باشد و بهتر به دست بیاید قیمتش پایین می آید، و به هر نسبت كه بیشتر مطلوب باشد (یعنی عدد طالبها و میزان طلب بالا باشد) قیمت بالا می رود؛ به عبارت دیگر عرضه و تقاضا. عرضه و تقاضا برمی گردد به همان دو عامل از آن سه عاملی كه گفتیم اصل ارزش را معین می كند. آن دو عامل اصل ارزش را تعیین می كنند، میزان این دو عامل هم میزان ارزش را تعیین می كند. یك كالا وقتی كه زیاد عرضه بشود قیمتش پایین می آید، چون وقتی زیاد عرضه شد به همه ی تقاضاها جواب می دهد. مخصوصاً اگر از تقاضا زیادتر باشد به وضعی كه بماند، قیمت آن تنزل می كند و پایین می آید. برعكس، هرچه كه كمیاب تر و تقاضا بیشتر باشد قیمتش بالا می رود. چرا نوبرها گرانترند؟ خربزه ی نوبر یا خیار نوبر چرا گرانتر است؟ برای اینكه آنچه نوبر است، تازه به بازار می آید، هنوز كم است ولی مشتری زیاد است. مردم مدتهاست كه مثلاً خیار نخورده اند و خیار می خواهند، این است كه قیمت خیلی بالا می رود. و چرا روز به روز قیمت پایین می آید؟ چون بیشتر دارد تولید می شود و به تدریج بر میزان عرضه افزوده می شود، در نتیجه تقاضا پایین می آید.
پس علت اختلاف ارزشها باز همان اختلاف آن دو عاملی است كه اصل ارزش را به وجود می آورد: مطلوبیت و دست یافتن؛ به تعبیر دیگر عرضه و تقاضا. بنابراین وقتی كه ما مثلاً سراغ گندم و جو برویم، چرا گندم گرانتر است؟ برای اینكه تقاضای گندم همیشه بیشتر است و تقاضای جو كمتر است. نان گندم بهتر از نان جو است و قهراً تقاضایش همیشه بیشتر است. وقتی تقاضایش بیشتر است قهراً فروشش هم بیشتر است. جو عرضه اش بر تقاضایش می چربد و گندم عرضه اش بر تقاضایش نمی چربد. گندم كار جو را غالباً انجام می دهد ولی جو كار گندم را انجام نمی دهد. جو آن موردی كه احتیاج باشد مثل آنچه كه یك كشاورز به حیوانش می دهد خیلی كمتر است از آن میزانی كه گندم مصرف دارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است