در
کتابخانه
بازدید : 1647928تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Collapse فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تركیب جامعه تركیب جامعه
Expand اجتماعی بودن انسان اجتماعی بودن انسان
Collapse اصالت یا اعتباریت جامعه- وحدت جامعه ی انسانی اصالت یا اعتباریت جامعه- وحدت جامعه ی انسانی
Expand جامعه و نظریه ی فطرت جامعه و نظریه ی فطرت
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ی دیگر این است كه این سؤال قهراً مطرح می شود: آیا اگر ما برای جامعه روح قائل شدیم، هدف هم برایش قائل هستیم یا نه؟ افراد هدف دارند. آیا جامعه هدف دارد یا هدف ندارد؟ و قهراً آیا هدف جامعه تكامل است یا نه؟ این خودش یك مسئله ای است. ما هنوز پیدا نكرده ایم ببینیم در این مسئله چه می گویند ولی ظاهر این است كه نمی خواهند قائل به هدف بشوند چون اساساً اینها كوشش می كنند كه هدفداری را چه در طبیعت چه در انسان و چه در جامعه انكار كنند یعنی هدفداری را به اصطلاح یك اصل متافیزیكی می دانند و حتی الامكان كوشش می كنند كه به آن قائل نباشند؛ ولی از بسیاری حرفها كه می زنند معلوم می شود كه این روح به طور ناآگاهانه هدفدار است، افراد را به عنوان اعضای خودش برای هدفهای خود استخدام می كند. اما به هرحال این مسئله مطرح است كه آیا جامعه هدف دارد یا هدف ندارد؟ و این در مسئله ی زمان و روح زمان، مسئله ی زمان و پیشروی كه ما همیشه تحت عنوان «مقتضیات زمان» مطرح می كنیم مسئله ی قابل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 797
توجهی خواهد بود. آیا زمان- كه در اینجا مقصود روح زمان یعنی روح جامعه است- همیشه به طرف تكامل می رود و در نتیجه آنچه كه در دوره ی بعد پیدا می شود و جامعه در دوره ی بعد خلق می كند از دوره ی قبل كاملتر است، پس همیشه افراد وظیفه شان این است كه خودشان را منطبق كنند با آنچه كه زمان آورده است؟ هگل هم درفلسفه ی تاریخخودش چنین نظریه ای دارد كه قائل به روح زمان است یعنی معتقد است كه روح زمان به طرف تكامل پیش می رود و بنابراین انسان یعنی فرد باید خودش را با جامعه منطبق كند، یعنی حركت جامعه برای فرد مقیاس و معیار است و خودش دلیل بر صحت است، فرد باید ببیند كه چه چیز تكامل است، آنچه را كه ذوق زمان می پسندد و روح زمان انتخاب كرده انجام دهد. پس هركسی كه بخواهد در مقابل زمان ایستادگی كند كار او غلط است و بالاخره محكوم به فنا و نیستی و نابودی است.
نقطه ی مقابل، نظریه ی دیگری است كه می گوید زمان خطا می كند همچنان كه صواب هم مرتكب می شود؛ یعنی هرچه كه در زمان واقع می شود الاّ و لابدّ دلیل بر كمال نیست. دلیلش را بعد عرض می كنیم. در گذشته به یك مناسبت دیگر قضیه را طرح كردیم، اكنون عرض می كنیم كه این طور نیست؛ زمان انحطاط دارد و اعتلا دارد، زمان انحراف دارد و استقامت دارد؛ با انحرافهای زمان باید مبارزه كرد، با استقامتها و پیشرفتهای زمان باید هماهنگی كرد. زمان معیار نیست بلكه زمان خودش با معیار دیگری باید سنجیده بشود، كه نظریه ی اسلامی همین است. و لهذا ما می گوییم دین مقیاس پیشرفت زمان است نه زمان مقیاس دین. ما دین را نباید تطبیق به زمان بدهیم، زمان را باید تطبیق به دین بدهیم؛ یعنی به هرحال انسان یك راه و خط مستقیمی دارد كه باید زمان را به آن خط مستقیم هدایت كند نه اینكه خودش را تابع زمان قرار بدهد كه زمان به هر طرف رفت، خط مستقیم و راه راست همان است.
اینها كه قائل به روح جمعی هستند، یا قائل به هدفداری جامعه نیستند و یا اگر قائل به هدفداری جامعه بشوند نتیجه ی هدفداری كه آنها می گویند همین درمی آید كه زمان معصوم است، زمان اشتباه نمی كند، فرد اشتباه می كند؛ یعنی جامعه اشتباه نمی كند، انسانیت اشتباه نمی كند، افراد اشتباه می كنند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است