در
کتابخانه
بازدید : 1647807تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Collapse فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Expand تركیب جامعه تركیب جامعه
Expand اجتماعی بودن انسان اجتماعی بودن انسان
Collapse اصالت یا اعتباریت جامعه- وحدت جامعه ی انسانی اصالت یا اعتباریت جامعه- وحدت جامعه ی انسانی
Expand جامعه و نظریه ی فطرت جامعه و نظریه ی فطرت
Expand تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیه ی دیگر كه از یك نظر از این آیه مهمتر است آیه ای است كه می فرماید: إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ [1]خداوند وضع و سرنوشت قومی را عوض نمی كند و تغییر نمی دهد مگر آنكه آن قوم (توجه داشته باشید كه بحث روی قوم است نه روی فرد) خودشان آنچه را كه به خودشان مربوط است (این درست روح جمعی است) ، خودشان را، شخصیت خودشان را عوض كنند و تغییر بدهند. اولاً اینجا كلمه ییُغَیِّرُوابه صورت فعل معلوم آمده نه به صورت فعل مجهول كه اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیَّرَ ما بِاَنْفُسِهِمْ [خداوند وضع قومی را تغییر نمی دهد] تا آنچه كه مربوط به خُلق و روحیه ی آنهاست تغییر كند. نه، این یك چیزی است كه از خودشان باید شروع بشود:

خودشان تغییر بدهند. یك مردم دیگر نمی توانند ملتی را عوض كنند به طوری كه استحقاق سعادتی را داشته باشند. خود ملت باید تصمیم بگیرند. بعلاوه اینجا كه می گوید: إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ به افراد نظر ندارد، نمی گوید كه افراد چنین؛ خود قوم را می گوید. اگر افراد هم گفته بود باز برای مطلب ما شاهدی بود؛ ولی بالاترش را گفته. خلاصه می گوید یك ملت باید خودش را عوض كند، روح خودش را باید عوض كند [تا وضعش تغییر كند. ] اگر این ملت كه باید روح خودش را عوض كند محكوم جبری روح خودش باشد، دیگر تكلیفِ به اینكه خودت را عوض كن، روح خودت را عوض كن، روح دیگری به خودت بده، معنی ندارد. این تكلیف كردن علامت این است كه افراد در مقابل این روح جمعی كه بر آنها حاكم است مجبور و دست بسته نیستند.
در بعضی آیات دیگر به صورت فردی ذكر شده كه باز هم برای مدعای ما دلیل است. در خیلی آیات قرآن این گونه تعبیرات آمده است: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری [2]مخصوصاً این آیه: یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اِهْتَدَیْتُمْ [3]مراقب خود باشید، خود را بپایید. اگر خود را بپایید و مهتدی باشید ضلالت مردمِ دیگر به شما زیان نمی رساند. این كأنه مثل این است كه: شما می توانید در میان دریای آتش هم سالم بمانید. پس این جور فكر نكنید كه مردم كه ضلالت پیدا كردند، دیگر ما هم چاره ای نداریم. خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، و بلكه وقتی كه جماعت به یك شكل درآمد خود به خود انسان همرنگ جماعت می شود و نمی شود نشد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 806
«نمی شود نشد» در كار نیست. پس این گونه آیات كه فرد را به عصیان در مقابل روح حاكم بر جامعه دعوت می كند نیز دلیل بر این است كه قرآن فرد را در مقابل جامعه مجبور نمی داند.
باز هم ما آیات دیگری داریم. مثلاً آیه ی 45 سوره ی مدّثّر هم بی دلالت نیست: قرآن نقل می كند كه گروهی از مردم به دوزخ می روند، بعد از ناحیه ی ملائكه ی الهی به آنها گفته می شود كهما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَچه چیز شما را به اینجا آورد؟ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ اَلْمُصَلِّینَ ما در زمره ی نمازگزاران نبودیم. وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ اَلْمِسْكِینَ [4]ما مساكین را اطعام نمی كردیم. وَ كُنّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ اَلدِّینِ [5]قیامت و روز جزا را هم دروغ می پنداشتیم. وَ كُنّا نَخُوضُ مَعَ اَلْخائِضِینَ [6]دیگران، جمع، به هرجا كه فرو می رفتند ما هم با آنها فرو می رفتیم. این در واقع آخرین حرفشان است كه دیگران نماز نمی خواندند ما هم نمی خواندیم، آنها اطعام مساكین نمی كردند ما هم نمی كردیم، آنها می گفتند قیامت دروغ است ما هم می گفتیم دروغ است. هرچه آنها می گفتند ما هم حرف آنها را تكرار می كردیم. این معنایش این است كه اینها عذرِ پسندیده نیست. این علامت این است كه قرآن می خواهد بگوید كه انسان در مقابل روح حاكم بر جامعه ی خودش آزادی و استقلال دارد.
- در آیه یعَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ خطابْ جمعی است، مثل همانیُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ.
استاد: نه، هرجا كه صورت جمع داشته باشد معلوم نیست كه مخاطب هم حتماً جمع باشد. تازه جمع هم كه بخواهد باشد ضرر ندارد.
- ضمیرهایش همه «كُمْ» است.
استاد: باشد، ضرر ندارد. به قرینه یلا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اِهْتَدَیْتُمْ داریم عرض می كنیم. فرض كنید [مخاطب ] جمع [باشد. ] جامعه شناسان هم می گویند هر جامعه ای به جامعه های كوچكتر یعنی به گروههای كوچكتر تقسیم می شود. مثلاً ممكن است مخاطبْ گروهی باشد كه در اقلیت هستند، به این گروهِ در اقلیت می گوید: ای گروهِ در اقلیت خودتان را بپایید، ضلالت اكثریت به شما زیان نمی رساند. باز مدعای ما را ثابت می كند، چون روح حاكم بر جامعه روح اكثریت است. اگر جبر باشد، اقلیت مجبور است از اكثریت پیروی كند. وقتی نیروی اكثریت به یك طرف كشیده شد قهراً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 807
اقلیت هم جبراً به آن طرف كشیده می شود. ولی وقتی كه این جور می گوید كهعَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اِهْتَدَیْتُمْ (مخصوصاً وقتی كه خطاب هم مؤمنین است، مؤمنینی كه آن وقت قطعاً در اقلیت بودند) خودتان را نگه دارید، خودتان را بپایید، به هرحال از این جهت ضرری ندارد.
- آیاتی هم كه در زمینه ی امر به معروف و نهی از منكر هستند كلاً می توانند دلالت بر این مسئله داشته باشند.
استاد: البته همین طور است. این را بعد هم عرض می كنیم. خود آیات آمر به معروف كه امر به معروف و نهی از منكر می كند معنایش قیام در مقابل فساد محیط است. اصلاً مسئولیتی كه برای فرد در اصلاح محیط خودش قائل است علامت نوعی استقلال است كه برای فرد قائل است.
- آیه یوَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ. . .
استاد: یعنی یك گروه خاصی. بله درست است، آن هم همین طور است.

[1] رعد/11.
[2] انعام/164، اسراء/15، فاطر/18، زمر/7.
[3] مائده/105.
[4] مدثر/42- 44.
[5] مدثر/46.
[6] مدثر/45.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است