بحث درباره ی این بود كه از نظر قرآن كریم آیا تاریخ طبیعت مادی دارد یا طبیعت معنوی و یا
طبیعتی مزدوج؟ می دانیم كه اشیاء دارای خاصیتهای ذاتی مختلف هستند. آن چگونگی ذات اشیاء
را كه منشأ آثار بالخصوصی می شود «طبیعت» می نامند. معنی اینكه طبیعت تاریخ مادی است یا
معنوی، قهراً این است كه تاریخ به عنوان یك موجود زنده كه حركت می كند، تحت تأثیر چه
انگیزه هایی است و چه عواملی هست كه تاریخ و جامعه را به گردش در می آورند؟ آیا آن عوامل
اصلی مادی هستند یا معنوی، و یا هم معنوی هستند و هم مادی، یعنی گاهی عوامل معنوی و گاهی
عوامل مادی [در كار است. ] و در حقیقت باید گفت آن اهرمی كه تاریخ و جامعه را به حركت
درمی آورد چیست؟ آنوقت در مكتبها و ایدئولوژیها از نوع دعوتی كه در آن مكتب هست و در
حقیقت از نوع استراتژی و طریقه و متد و روشی كه در دعوت پیش می گیرد می توان فهمید كه این
مكتب در جهان بینی خودش طبیعت جامعه را یك طبیعت مادی تشخیص می دهد یا یك طبیعت
معنوی و یا یك طبیعتی كه هم مادی است هم معنوی یعنی با دو عامل می شود او را به حركت
درآورد؟