تدریجاً می رسیم به آیاتی كه در آن آیات احیاناً مستضعفین هم مورد عتاب واقع شده اند. آیاتی را
می خوانیم كه در بعضی از آنها قرآن حتی گروهی از مستضعفین را به جرم اینكه ایمان پیدا نكردند
یا ایمانشان را نجات ندادند به شدت مورد عتاب قرار می دهد. آیاتی را می خوانیم كه استضعاف و
استكبار هردو در آنها آمده و در لابلای آنها آن آیات را هم ذكر می كنیم. اعراف، آیه ی 75 و 76
درباره ی قوم ثمود:
قالَ اَلْمَلَأُ اَلَّذِینَ اِسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً
مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ. `قالَ اَلَّذِینَ اِسْتَكْبَرُوا إِنّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ
كافِرُونَ. درست دو گروه را ذكر كرده: مَلَأ مستكبر از قوم ثمود، و مستضعفین قوم ثمود. مستكبرین به
اینها گفتند كه آیا شما یقین و علم دارید به اینكه صالح از ناحیه ی خدا آمده است، واقعاً به او اعتقاد
دارید؟ آنها گفتند: بله، ما جداً ایمان داریم. آنها هم گفتند: ما هم به شدت انكار و نفی می كنیم. در
اینجا پشت سر «
لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا» آمده: «
لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ » . این «
لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ » به اصطلاح «بدل»
است از برای «
لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا» . مَلَأ مستكبر به مستضعفان، به كسانی از آنها كه ایمان آورده اند
چنین گفتند.
ما چند نوع بدل داریم كه دو نوع آن به این آیه می خورد. یكی را «بدل كل از كل» می گویند و
دیگری را «بدل بعض از كل» . گاهی یك كل ذكر می كنند، بعد یك كل دیگر را بدل آن قرار
می دهند. و گاهی یك كل را ذكر می كنند [و چیزی را بدل آن قرار می دهند] كه آن بدل آن اولی را
تفسیر می كند. [در این حالت ] گاهی بدلِ بعض از كل است، یعنی آن دومی كه بدل ذكر می شود
جزئی از آن مبدلٌ منه خودش است. مثلاً یك وقت می گویید: «ضَرَبْتُ زیداً غُلامَهُ» زدم زید را
غلامش را. وقتی می گویید: «زدم زید را» مقصود این است كه غلامش را زدم كه انگار خودش را
زدم. این بدل كل از كل است. یك وقت می گویید: «ضَرَبْتُ زیداً رأسَهُ» زدم زید را سرش را زدم.
رأس جزء زید است. با این قضیه توضیح می دهید كه وقتی زدم، به سر زید زدم.
حال در «
لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ » ممكن است ضمیر
مِنْهُمْ را به «قوم» برگردانیم،
می شود بدل كل از كل: مستكبرین به مستضعفین كه مستضعفین همانهایی از قوم ثمود بودند كه
ایمان آورده بودند (كه در اینجا تمام مستضعفین تمام مؤمنین می شوند) چنین گفتند. یك وقت
می گوییم كه ضمیر
مِنْهُمْ به همان
لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوابرمی گردد: مستضعفین دو گروه بودند، گروهی كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 922
ایمان آورده بودند و گروهی كه ایمان نیاورده بودند. آنهایی كه ایمان نیاورده بودند كه مستكبرین
به آنها كاری نداشتند. مستكبرین خطاب كردند به مستضعفین، به مؤمنینِ از مستضعفین و به آنها
گفتند كه آیا واقعاً شما چنین می گویید؟ آنها هم این جور جواب دادند.
هركدام باشد دلیل نظریه ی ماست. اگر بدل، بدل بعض از كل باشد معلوم می شود كه قرآن هم
مستضعفین را دو دسته كرده: یك عده مستضعف بودند و ایمان نیاوردند [و یك عده مستضعف
بودند و ایمان آوردند. ] پس ایمان خودش مسئله ی علیحده است و قرآن تكیه روی مستضعفین
مؤمن كرده نه هر مستضعفی. و اگر بدلِ كل از كل باشد شاید از یك نظر بهتر دلالت كند. قرآن
می گوید كه ملأ مستكبر به مستضعفین گفتند، به همان مؤمنین قومشان. می خواهد مخصوصاً تكیه
كند كه مستضعفین از آن جهت كه مؤمن بودند. تكیه روی جنبه ی ایمان مستضعفین می كند. گویا
تفاسیر هم بیشتر این را بدل كل گرفته اند. تفسیر
كشّافو تفسیر
المیزانبدل گرفته اند به طوری كه
مستضعفین یعنی همه ی مؤمنین، نه گروهی از مؤمنین. ولی آن احتمال هم هست.
اعراف، آیه ی 137، باز راجع به قوم موسی است:
وَ أَوْرَثْنَا اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا اَلَّتِی بارَكْنا فِیها وَ تَمَّتْ
كَلِمَتُ رَبِّكَ اَلْحُسْنی عَلی بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ
ما كانُوا یَعْرِشُونَ. آیه ی عجیبی است: ما به ارث دادیم این قومی كه استضعاف می شدند یعنی بنی اسرائیل را، شرق و
غرب آن زمین مبارك را (یعنی وادی فلسطین) . آن سخن حُسنای پروردگارت درباره ی بنی اسرائیل
به پایان رسید یعنی تحقق یافت، یعنی آن وعده ای كه ما داده بودیم
أَنْ نَمُنَّ عَلَی اَلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا فِی
اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوارِثِینَ تحقق یافت، چرا؟
بِما صَبَرُواچون صبر و مقاومت و
خویشتنداری كردند و خودشان را نباختند. تمام تدابیر و فعالیتهای فرعون و فرعونیها را زیر و رو
كردیم، هرچه آنها می ساختند و می بافتند همه را درهم كوبیدیم. باز
كشّافو
المیزانتصریح
كرده اند كه
«كَلِمَتُ رَبِّكَ اَلْحُسْنی » (كلمه ی حسنای الهی) اشاره به همان «
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی اَلَّذِینَ
اُسْتُضْعِفُوا فِی اَلْأَرْضِ » است.