نظریات اجتماعی در مورد مذهب نظریات مختلفی است. یكی اینكه مذهب زاییده ی روح جمعی
جامعه است. نظر به اینكه روح جمعی احتیاج به یك نوع تقدیس دارد و این امر را ضرور می بیند،
مذهب را بر وجدان افراد تحمیل می كند (نظریه ی معروف دوركهیم) . روی این نظریه، مذهب ریشه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 936
الهی و ماورای خود مذهب ندارد، همچنان كه گرایشهای مذهبی ریشه ی فطری ندارد كه در فطرت و
نهاد افراد سرشته شده باشد، ولی در عین حال مذهب معلول یك عامل اساسی اجتماعی است كه
لازمه ی اجتماع بشری این است كه مذهب هم باید باشد و لهذا مذهب به هیچ شكل منسوخ شدنی
نیست. در اینجا هیچ عامل خاص مادی و غیرمادی در قضیه دخالت ندارد؛ این یك ضرورت و
جبر اجتماع است. همچنان كه وضع قوانین اخلاقی یك ضرورت اجتماع است و لازمه ی وجود
اجتماعی انسان این است كه باید قوانین اخلاقی وجود داشته باشد، لازمه ی وجود اجتماعی انسان
این است كه مذهب باید وجود داشته باشد.