در
کتابخانه
بازدید : 327767تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Collapse منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Expand ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Expand سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در منطق عملی هم بسیاری از سبكها از اساس منسوخ است، اسلام هم آنها را منسوخ می داند. مثلاً آیا پیغمبر در كارها و در متد خودش از سعد و نحس ایام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 72
استفاده می كرد؟ این خودش مسأله ای است. ما برویم سیره ی پیغمبر را از اول تا آخر ببینیم، تمام كتبی را كه شیعه و سنی در تاریخ پیغمبر نوشته اند مطالعه كنیم ببینیم آیا پیغمبر اكرم در روش و متد خودش یكی از چیزهایی كه از آن استفاده می كرد مسأله ی سعد و نحس ایام بود یا نه؟ مثلاً آیا می گفت امروز دوشنبه است برای مسافرت خوب نیست یا امروز سیزده عید نوروز است، هركس بیرون نرود گردنش می شكند آنهم از سیزده جا نه از یك جا؟ ! آیا چنین حرفهایی هست؟ در سیره ی علی علیه السلام چطور؟ در سیره ی ائمه علیهم السلام چطور؟ ما هرگز نمی بینیم كه پیغمبر یا ائمه ی اطهار خودشان در عمل از این حرفها یك ذره استفاده كرده باشند، بلكه عكسش را می بینیم. در نهج البلاغه هست كه وقتی كه علی علیه السلام تصمیم گرفت برود به جنگ خوارج، اشعث قیس- كه آن وقت جزو اصحاب بود- با عجله و شتابان آمد: یا امیرالمؤمنین! خواهش می كنم صبر كنید، حركت نكنید، برای اینكه یكی از خویشاوندان من كه منجم است یك حرفی دارد و می خواهد به عرض شما برساند.

فرمود: بگو بیاید. آمد. گفت: یا امیرالمؤمنین! من منجمم و متخصص شناختن سعد و نحس ایام. من در حسابهای خودم به اینجا رسیده ام كه اگر شما الآن حركت كنید بروید به جنگ قطعاً شكست می خورید، و شما و اكثریت اصحاب شما كشته خواهند شد. فرمود: هركس كه تو را تصدیق كند پیغمبر را تكذیب كرده، این مزخرفات چیست كه می گویی؟ ! اصحاب من! «سیروا عَلَی اسْمِ اللّه» بگویید به نام خدا، به خدا اعتماد و توكل كنید و حركت كنید بروید. علی رغم نظر این شخص، همین الآن حركت كنیم برویم. و می دانیم كه در هیچ جنگی علی علیه السلام به اندازه ی این جنگ فاتح نشد.

این حدیث در وسائل است: عبد الملك بن اَعْیَن می آید خدمت امام صادق علیه السلام. عبد الملك برادر زُراره است و خودش هم از راویان بزرگ و مرد عالمی است. او نجوم خوانده بود و به همین جهت به این چیزها عمل می كرد. كم كم احساس كرد برای خودش مصیبت درست كرده؛ مثلاً از خانه بیرون می آید، یك وقت می بیند كه امروز قمر در عقرب است، اگر بروم چنین خواهد شد، یك روز می بیند فلان ستاره از جلویش درآمد. كم كم خود بیچاره اش احساس كرد كه دست و پایش به كلی بسته شده است. روزی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و عرض كرد:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 73
یاابن رسول اللّه! من به نجوم احكامی مبتلا شده ام [1]. من كتابهایی در این زمینه دارم و كم كم احساس می كنم كه مبتلا شده ام، اصلاً گرفتار شده ام و تا به این كتابها مراجعه نكنم در هیچ كاری نمی توانم تصمیم بگیرم. تكلیف من چیست؟ امام صادق با تعجب فرمود: تو از اصحاب ما، تو راوی روایات ما به این چیزها عمل می كنی؟ ! بله یا ابن رسول اللّه. فرمود: الآن بلند شو برو منزل؛ به محض رسیدن، تمام این كتابها را آتش بزن، و دیگر نبینم كه حتی به یك كلمه از این حرفها عمل كرده ای.

علی رغم یك سلسله روایات كه در این زمینه هست، ما یك سلسله روایات دیگر داریم كه در تفسیر المیزان در ذیل یكی از آیات سوره ی فصّلت (فِی أَیّامٍ نَحِساتٍ) [2]ذكر شده است. از مجموع روایاتی كه از اهل بیت اطهار رسیده است این مطلب استنباط می شود كه این امور یا اساساً اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد توكل به خدا و توكل به پیغمبر و اهل بیت پیغمبر اثر اینها را از بین می برد. بنابراین یك مسلمان، شیعه ی واقعی، در عمل به این امور اعتنا نمی كند؛ اگر می خواهد به مسافرت برود، صدقه بدهد، به خدا توكل كند، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچ یك از این امور اعتنا نكند. از همه بالاتر این است كه شما ببینید در تاریخ پیغمبر و ائمه ی اطهار آیا یك دفعه هم اتفاق افتاده كه خود آنها به این مسائل عمل كنند؟ ! «سیره» یعنی چنین چیزها. آیا آنها در منطق عملی خودشان از این جور امور استفاده كرده اند یا نه؟ .

در خراسان یك چیزی معروف است كه من در بعضی از شهرستانهای ایران دیده ام هست و در بعضی دیگر نیست، و استاد بزرگوار ما مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ریشه ی آن را به دست داد كه این چه بوده و از كجا پیدا شده است. در ولایت ما- به اصطلاح- فریمان خیلی شایع بود و شاید هنوز هم هست كه می گفتند:

اگر شخصی بخواهد به مسافرت برود، چنانچه اول كسی كه به او بر می خورد سیّد باشد، این امر نحس است و او قطعاً از آن سفر برنمی گردد، ولی اگر غربتی به او بر بخورد، این سفر سفر میمونی است. واقعاً این جور معتقد بودند. مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی گفت این یك ریشه ای دارد: در دوره ی بنی العباس، سادات را- كه بیچاره ها، اولاد پیغمبر، مخفی بودند- در خانه ی هركس گیر می آوردند، نه تنها خود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 74
آنها بلكه تمام آن خاندان از بین می رفتند. كم كم این فكر برای مردم پیدا شد كه سیّد نحسِ به این معناست، نحس سیاسی است نه نحس فلكی؛ یعنی یك سیّد در خانه ی هر كسی آمد او دیگر خانه خراب است. این نحس سیاسی كم كم در فكر مردم تبدیل به نحس تكوینی و فلكی شد. بعد بنی العباس هم كه از بین رفتند، كم كم زنها و بچه ها و مردم ساده لوح گفتند اصلاً سیّد نحس است خصوصاً در مسافرت.

برای خود من اتفاق افتاد: سفر دوم یا سومی بود كه می خواستم به قم بروم. از منزلمان كه بیرون آمدیم سوار اسب شدم چون در دو فرسخی مهمان بودیم و از آنجا می خواستیم سوار ماشین بشویم و برویم. دوستان برای بدرقه آمده بودند و ما هم در منزل با مرحومه والده و دیگران خداحافظی كردیم و آمدیم بیرون. خیلی هم علاقه داشتم كه زودتر بیایم. سوار اسب كه شدم یك وقت دیدم سیّدی از جلو دارد می آید. گفتم خدا نكند زنها بفهمند كه اگر بفهمند نخواهند گذاشت بروم. خداخدا می كردم، ایستادم. سیّد آمد جلوی اسب من را گرفت؛ می خواست از من بپرسد كه شما كه می روید به آن ده- كه اسمش رامان بود- آیا از رامان یكسره می روید قم یا برمی گردید اینجا و از اینجا سوار ماشین می شوید و می روید؟ گفت: آقا ان شاء اللّه دیگر برنمی گردید. گفتم: نه، ان شاء اللّه دیگر برنمی گردم. با خود گفتم اگر این به گوش زنها برسد كه سیّد جلوآمده و بعد هم گفته ان شاء اللّه كه دیگر برنمی گردی، محال است بگذارند من بروم. اما رفتم و برگشتم و حالا دارم با شما حرف می زنم، سی سال هم از آن زمان می گذرد.

یك فرد مسلمان نباید فكر خودش را با این موهومات خسته كند. پس توكل برای چیست؟ ما، هم دم از توكل می زنیم، هم دم از توسل و هم از گربه ی سیاه می ترسیم. آدمی كه می گوید توكل و بالخصوص می گوید توسل و ولایت، دیگر نباید این حرفها را بزند. آن كه می گوید ولایت، می گوید اگر توسل داری به این مهملات اعتماد نكن. پس هر یك از اینها خودش یك اصلی است: غدر و نیرنگ، و نیز استفاده از وهمها در سیره ی پیغمبر اكرم مُلغی است.

باسمك العظیم الاعظم الاجلّ الاكرم یا اللّه. . . .

پروردگارا ما را قدردان اسلام و قرآن قرار بده، انوار معرفت و محبت خودت را در قلبهای ما بتابان، محبت و معرفت پیغمبر و آل پیغمبرت را در دلهای ما جایگزین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 75
بفرما، حاجات مشروعه ی ما را برآور، اموات ما مشمول عنایت و رحمت خودت بفرما.

و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان
[1] البته نجوم ریاضی غیر از نجوم احكامی است. اشتباه نشود، دو نجوم داریم. نجوم ریاضی یعنی حساب خسوف و كسوف و امثال اینها، و جزء ریاضیات است. نجوم احكامی است كه بی اعتبار است.
[2] فصلت/16.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است