در
کتابخانه
بازدید : 327772تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Collapse ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Expand سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك جهت است كه این كار را دشوار می كند. آیا در ابلاغ پیامبران و ابلاغ دعوت الهی، كافی است كه این پیام به عقلها رسانده شود؟ به حس كه گفتیم هیچ كافی نیست، باید این پیام به مرحله ی عقل هم برسد. آیا این كافی است؟ نه، این تازه مرحله ی اول مطلب است. یك معلم وظیفه اش فقط همین است كه سخن خودش را، علم خودش را به عقل دانش آموز برساند. می آید پای تخته سیاه می ایستد، دانش آموز آنجا نشسته است، مسأله ی ریاضی را برایش طرح می كند. اول كه اصل مسأله را طرح می كند، دانش آموز عقلش هنوز نمی داند كه واقعاً این جور هست یا نه؛ دلیل می خواهد. بعد كه معلم برهان و دلیل ریاضی را اقامه كرد، آنجاست كه مدّعای او وارد عقل دانش آموز شده است. اما پیغمبران نیامده اند كه فقط مدّعاهایی را وارد عقل مردم كنند. فلاسفه، كاری كه دارند، هر اندازه موفق بشوند، این است كه سخنی را تا عقل مردم نفوذ می دهند اما از آن بیشتر دیگر نه. پیام الهی گذشته از اینكه در عقلها باید نفوذ كند، در دلها باید نفوذ كند؛ یعنی باید در عمق روح بشر وارد بشود و تمام احساسات او یعنی تمام وجودش را در اختیار بگیرد. و لهذا پیغمبرانند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 146
كه می توانند بشر را در راه حقیقت به حركت درآورند نه فیلسوفان. فیلسوف بیچاره زحمت می كشد، خودش را می كشد، آخرِ كارش فكری را تا عقل مردم نفوذ می دهد، آنهم نه همه ی مردم بلكه عده ای كه شاگردانش هستند و چند سال باید بیایند نزد او درس بخوانند تا با زبانش آشنا بشوند؛ چون بلاغش بلاغ مبین نیست، قدرت بلاغ مبین ندارد و باید در لفّافه ی صدها اصطلاح سخن خود را بیان نماید. به قول یكی از اساتید بزرگ ما: فیلسوف كه اینهمه اصطلاح به كار می برد، از عجز و ناتوانی اش است. هی می گوید: امكان ذاتی، امكان استقبالی، امكان استعدادی، واجب الوجود بالذات، عقل اول، عقل دوم؛ چون نمی تواند حرف خودش را جز در لفّافه ی اینها بگوید، و این از ناتوانی اوست. ولی پیغمبران، ما می بینیم بدون اینكه هیچ اصطلاحی در كار باشد، آن آخرین حرفی را كه در پرتو و در لفّافه ی صدها اصطلاح بیان شده است، با بلاغ مبین، با دو كلمه، با دو جمله گفته اند كه فیلسوف درمی ماند كه چطور سهل ممتنع، مطلب به این سادگی گفته شده است:

«قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ. `اَللّهُ اَلصَّمَدُ. `لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ. `وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ. » [1].

«سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَكِیمُ. `لَهُ مُلْكُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ عَلی كُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ. `هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّاهِرُ وَ اَلْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ. » [2].

در نهایت سادگی.

پس پیغمبران، گذشته از اینكه پیام خودشان را به عقل مردم هم بهتر از فلاسفه می رسانند، كار بزرگتری دارند كه پیام را به دل برسانند، یعنی به سراسر وجود كه دیگر چیزی باقی نمی ماند. آن كه مرید یك پیغمبر می شود یعنی به یك پیغمبر ایمان می آورد، سراسر وجودش وابسته ی به او می شود.


[1] اخلاص/1- 4.
[2] حدید/1- 3.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است