در
کتابخانه
بازدید : 425213تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Expand بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Collapse بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
موعظه با خطابه نیز متفاوت است. سروكار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه برای تهییج و بیتاب كردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط درآوردن. خطابه آنجا به كار آید كه احساساتْ خمود و راكد است و موعظه آنجا ضرورت پیدا می كند كه شهوات و احساسات خودسرانه عمل می كنند.

خطابه احساسات غیرت، حمیت، حمایت، سلحشوری، عصبیت، برتری طلبی، عزت طلبی، مردانگی، شرافت، كرامت، نیكوكاری و خدمت را به جوش می آورد و پشت سر خود حركت و جنبش ایجاد می كند اما موعظه جوششها و هیجانهای بیجا را خاموش می نماید. خطابه زمام كار را از دست حسابگریهای عقل خارج می كند و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 499
به دست طوفان احساسات می سپارد اما موعظه طوفانها را فرو می نشاند و زمینه را برای حسابگری و دوراندیشی فراهم می كند. خطابه به بیرون می كشد و موعظه به درون می برد.

خطابه و موعظه هر دو ضروری و لازم است. در نهج البلاغه از هردو استفاده شده است. مسأله ی عمده موقع شناسی است كه هر كدام در جای خود و به موقع مورد استفاده واقع شود. خطابه های مهیج امیرالمؤمنین در موقعی ایراد شده كه احساسات باید برافروخته شود و طوفانی به وجود آید و بنیادی ظالمانه بركنده شود آنچنان كه در صفین در آغاز برخوردِ معاویه خطابه ای مهیج و آتشین ایراد كرد.

معاویه و سپاهیانش پیشدستی كرده بودند و «شریعه» را گرفته بودند و كار آب را بر امیرالمؤمنین و یارانش دشوار ساخته بودند. امیرالمؤمنین كوشش داشت كه حتی الامكان از برخورد نظامی پرهیز كند و می خواست از طریق مذاكره به حل مشكلی كه معاویه برای مسلمین ایجاد كرده بود بپردازد. اما معاویه كه سودایی دیگر در سرداشت، فرصت را غنیمت شمرد و تصاحب «شریعه» را موفقیتی برای خود تلقی كرد و از هرگونه مذاكره ای خودداری نمود. كار بر یاران علی سخت شد.

اینجا بود كه می بایست با یك خطابه ی حماسی آتشین، طوفانی ایجاد كرد و با یك یورش دشمن را عقب راند. علی برای اصحاب خود چنین خطابه سرود:

قَدِ اسْتَطْعَموكُمُ الْقِتالَ، فَاَقِرّوا عَلی مَذَلَّةٍ وَ تَأْخیرِ مَحَلَّةٍ، اَوْ رَوُّوا السُّیوفَ مِنَ الدِّماءِ تَرْوَوْا مِنَ الْماءِ، فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ. اَلا وَ اِنَّ مُعاوِیَةَ قادَ لُمَةً مِنَ الْغُواةِ وَ عَمَسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتّی جَعَلوا نُحورَهُم اَغْراضَ الْمَنِیَّةِ [1].

همانا دشمن گرسنه ی جنگ است و از شما نبرد می طلبد. اكنون دو راه در پیش دارید: یا تن به ذلت و پستی و عقب ماندگی دادن یا تیغها را با خون سیراب كردن و سپس سیراب شدن. مرگ این است كه زنده باشید اما مقهور و مغلوب، زندگی آن است كه بمیرید اما غالب و پیروز. همانا معاویه گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود كشانده و حقیقت را بر آنها پنهان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 500
داشته است تا آنجا كه گلوی خویش را هدف تیرهای شما كه مرگ را همراه دارد قرار داده اند.

این جمله ها كار خود را كرد، خونها را به جوش و غیرتها را در خروش آورد؛ شام نشده «شریعه» در اختیار یاران علی قرار گرفت و یاران معاویه به عقب رانده شدند.

اما مواعظ علی در شرایط دیگر انجام یافته است. در دوره ی خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان بر اثر فتوحات پی درپی و غنائم بی حساب و نبودن برنامه ی خوب برای بهره برداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوكراسی و حكومت اشرافی و بلكه قبیله ای در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیتهای قبیله ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیاپرستی و غنیمت و آز و كامجویی و تعصب، تنها فریاد ملكوتی موعظه ای كه بلند بود فریاد علی بود.

در فصول بعد- ان شاء اللّه- در باره ی عناصری كه در مواعظ علی علیه السلام وجود دارد از قبیل تقوا، دنیا، طول امل، هوای نفس، زهد، عبرت از احوال گذشتگان، اهوال مرگ، اهوال قیامت و غیره بحث می كنیم.
[1] . نهج البلاغه خطبه ی 51.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است