آنان كه پای منبر او می نشستند، سخت تحت تأثیر قرار می گرفتند. مواعظ وی
دلها را می لرزانید و اشكها را جاری می ساخت. هنوز هم كدام دل است كه خطبه های
موعظه ای علی علیه السلام را بخواند و یا گوش كند و به لرزه درنیاید. سید رضی پس از
نقل خطبه ی معروف «الغراء»
[1]می گوید: وقتی كه علی علیه السلام این خطابه را القا كرد بدنها
لرزید، اشكها جاری شد، دلها به تپش افتاد! .
همام بن شریح از یاران وی است. دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 360
معنی شعله ور داشت. با اصرار و ابرام از علی علیه السلام می خواهد سیمای كاملی از
پارسایان ترسیم كند. علی از طرفی نمی خواهد جواب یأس بدهد و از طرفی
می ترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد، لذا با چند جمله ی مختصر سخن را كوتاه
می كند. اما همام راضی نمی شود بلكه آتش شوقش تیزتر می گردد؛ بیشتر اصرار
می كند و او را سوگند می دهد. علی شروع به سخن كرد. در حدود 105 صفت
[2]در
این ترسیم گنجانید و هنوز ادامه داشت. اما هرچه سخن علی ادامه می یافت و اوج
می گرفت، ضربان قلب همام بیشتر می شد و روح متلاطمش متلاطم تر می گشت و
مانند مرغ محبوسی می خواست قفس تن را بشكند. ناگهان فریاد هولناكی جمع
شنوندگان را متوجه خود كرد. فریادكننده كسی جز همام نبود. وقتی كه بر بالینش
رسیدند قالب تهی كرده و جان به جان آفرین تسلیم كرده بود.
علی فرمود: «من از همین می ترسیدم. عجب! مواعظ بلیغ با دلهای مستعد چنین
می كند؟ ! » .
این بود عكس العمل معاصران علی در برابر سخنانش.
[2] به حسب آنچه من شخصاً شمرده ام، اگر در عدد اشتباه نكرده باشم.