در
کتابخانه
بازدید : 425211تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Collapse بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Expand بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اولین مسأله ی اساسی كه مطالعه ی آثار آفرینش به تنهایی قادر به جوابگویی آن نیست، واجب الوجود بودن و مخلوق نبودن خود آن قدرت ماوراء طبیعی است.

آیینه ی جهان حداكثر این است كه نشان دهنده ی دست توانا و دانایی است كه جهان را می گرداند، اما خود آن دست چه حال و وضعی دارد؟ آیا او خود مسخر دست دیگری است یا قائم به ذات است؟ اگر مسخر دست دیگری است، آن دست دیگر چگونه است؟ هدف قرآن تنها این نیست كه بدانیم دستی دانا و توانا جهان را می گرداند؛ هدف این است كه بدانیم گرداننده ی اصلی «اللّه» است و «اللّه» مصداق «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ» [1]است، ذات مستجمع كمالات است، و به عبارت دیگر كمال مطلق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 392
است، و به تعبیر خود قرآن «لَهُ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلی » [2]است. مطالعه ی طبیعت چگونه می تواند ما را با چنین مفاهیمی آشنا سازد؟ .

مسأله ی دیگر وحدت و یگانگی خداوند است. قرآن این مسأله را به صورت استدلالی طرح كرده است و با یك «قیاس استثنائی» (به اصطلاح منطق) مطلب را ادا كرده است. برهانی كه اقامه كرده همان است كه فلسفه ی اسلامی آن را «برهان تمانع» می خواند. گاهی از طریق تمانع علل فاعلی وارد شده است: «لَوْ كانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اَللّهُ لَفَسَدَتا» [3]و گاه از طریق تمانع علل غایی: «مَا اِتَّخَذَ اَللّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ وَ لَعَلا بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ» [4]در آن بحث كرده است [5] قرآن هرگز معرفت به یگانگی خدا را از طریق مطالعه در نظام خلقت موجودات بدان سان كه اصل معرفت به خالق ماورائی را از آن راه تأكید كرده، توصیه نكرده است و چنین توصیه ای صحیح نبوده است.

درقرآن مسائلی از این قبیل مطرح است:

«لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ» [6]، «وَ لِلّهِ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلی » [7]، «لَهُ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنی » [8]، «اَلْمَلِكُ اَلْقُدُّوسُ اَلسَّلامُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُهَیْمِنُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبّارُ اَلْمُتَكَبِّرُ» [9]، «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ» [10]، «هُوَ اَللّهُ فِی اَلسَّماواتِ وَ فِی اَلْأَرْضِ» [11]، «هُوَ اَلْأَوَّلُ وَ اَلْآخِرُ وَ اَلظّاهِرُ وَ اَلْباطِنُ» [12]، «اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ» [13]، «اَللّهُ اَلصَّمَدُ» [14]، «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» [15]، «وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» [16].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 393
قرآن این مسائل را برای چه منظوری طرح كرده است؟ آیا برای این بوده است كه مسائلی نفهمیدنی و درك نشدنی كه به قول ندوی اصول و مبادی اش در اختیار بشر نیست، بر بشر عرضه بدارد و از مردم بخواهد تعبداً بدون اینكه آنها را درك كنند بپذیرند، و یا واقعاً می خواسته است كه مردم خدا را با این شؤون و صفات بشناسند؟ اگر خواسته است خداوند با این صفات شناخته شود از چه راه است؟ چگونه ممكن است مطالعه ی در طبیعت ما را با این معارف آشنا نماید؟ مطالعه ی در مخلوقات بر ما روشن می كند كه خداوند علیم است؛ یعنی چیزی كه ساخته است از روی علم و دانایی بوده است، ولی آنچه قرآن از ما می خواهد تنها این نیست كه او آنچه را آفریده است از روی علم و دانایی بوده است بلكه این است كه: «إِنَّهُ بِكُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ» [17]، «لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ» [18]، «قُلْ لَوْ كانَ اَلْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّی» [19]؛ یعنی علم خداوند نامتناهی است، قدرتش نامتناهی است. چگونه و از كجا می توان از مشاهده ی عینی و حسی مخلوقات به نامتناهی بودن علم و قدرت پروردگار پی برد.

در قرآن بسیار مسائل دیگر مطرح است از قبیل: كتب علوی، لوح محفوظ، لوح محو و اثبات، جبر و اختیار، وحی و اشراق و غیره كه هیچكدام از آنها از طریق مطالعه ی حسی مخلوقات قابل تحقیق نیست.

قرآن این مسائل را قطعاً به عنوان یك سلسله درسها القاء كرده است و از طرفی تدبر در این درسها را با آیاتی از قبیل: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها» [20]، «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ مُبارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ» [21]توصیه و تأكید كرده است. ناچار راهی را برای وصول به این حقایق معتبر می دانسته است و به عنوان یك سلسله مجهولات درك نشدنی القاء نمی كرده است.

دایره ی مسائلی كه قرآن در زمینه ی مسائل ماوراء الطبیعه مطرح كرده است بسیار وسیعتر از آن است كه مطالعه ی در مخلوقات مادی بتواند جوابگوی آنها باشد. همینها سبب شد كه مسلمانان گاهی از طریق سیر و سلوك روحی و گاهی از طریق سلوك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 394
عقلی و فكری دنبال این مسائل را بگیرند.

من نمی دانم كسانی كه مدعی می شوند قرآن در مسائل الهی تنها مطالعه ی در مخلوقات را كافی دانسته است، درباره ی اینهمه مسائل متنوع كه در قرآن مطرح است و از مختصات این كتاب مقدس آسمانی است چه می گویند؟ .

محرك و الهام بخش علی علیه السلام در طرح مسائلی كه در دو فصل پیش بدانها اشاره كردیم، تنها و تنها تفسیر قرآن مجید است. اگر علی علیه السلام نبود شاید برای همیشه معارف عقلی قرآن بدون تفسیر می ماند.

اكنون كه اندكی به ارزش این بحثها اشارت رفت، به ذكر نمونه هایی از نهج البلاغه می پردازیم.
[1] شوری/11.
[2] روم/27.
[3] الانبیاء/22.
[4] المؤمنون/91.
[5] رجوع شود به جلد پنجم اصول فلسفه.
[6] شوری/11.
[7] نحل/60.
[8] . طه/8.
[9] حشر/23.
[10] بقره/115.
[11] انعام/3.
[12] حدید/3.
[13] بقره/255.
[14] اخلاص/2.
[15] اخلاص/3.
[16] اخلاص/4
[17] شوری/12.
[18] سبأ/3.
[19] كهف/109.
[20] محمد/24.
[21] ص/29.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است