در
کتابخانه
بازدید : 425135تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Collapse بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Expand بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا در نهج البلاغه درباره ی ذات حق و اینكه او چیست و چه تعریفی می توان برایش ذكر كرد بحثی شده است؟ بلی بحث شده است، زیاد هم بحث شده است، ولی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 396
همه در اطراف یك نكته دور می زند و آن اینكه ذات حق وجود بی حد و نهایت و هستی مطلق است و «ماهیت» ندارد، او ذاتی است محدودیت ناپذیر و بی مرز. هر موجودی از موجودات حد و مرز و نهایتی دارد، خواه آن موجود متحرك باشد و یا ساكن (موجود متحرك نیز دائماً مرزها را عوض می كند) ولی ذات حق حد و مرزی ندارد، و ماهیت كه او را در نوع خاصی محدود كند و وجود محدودی را به او اختصاص دهد در او راه ندارد، هیچ زاویه ای از زوایای وجود از او خالی نیست، هیچ فقدانی در او راه ندارد؛ تنها فقدانی كه در او راه دارد، فقدان فقدان است و تنها سلبی كه درباره ی او صادق است سلب سلب است و تنها نفی و نیستی كه وصف او واقع می شود نفی هر نقص و نیستی از قبیل مخلوقیت و معلولیت و محدودیت و كثرت و تجزی و نیازمندی است، و بالأخره تنها مرزی كه او در آن مرز پا نمی گذارد مرز نیستی است. او با همه چیز است ولی در هیچ چیز نیست و هیچ چیز هم با او نیست؛ داخل در هیچ چیز نیست ولی از هیچ چیز هم بیرون نیست. او از هرگونه كیفیت و چگونگی و از هرگونه تشبیه و تمثیل منزه است، زیرا همه ی اینها اوصاف یك موجود محدود و متعین و ماهیت دار است:

«مَعَ كُلِّ شَیْ ءٍ لابِمُقارَنَةٍ وَ غَیْرَ كُلِّ شَیْ ءٍ لابِمُزایَلَةٍ. » [1].

او با همه چیز هست ولی نه به این نحو كه جفت و قرین چیزی واقع شود و در نتیجه آن چیز نیز قرین و همدوش او باشد، و مغایر با همه چیز است و عین اشیاء نیست ولی نه به این وجه كه از اشیاء جدا باشد و وجودات اشیاء مرزی برای ذات او محسوب شود.

«لَیْسَ فِی الْاَشیاءِ بِوالِجٍ وَلا عَنْها بِخارِجٍ. » [2].

او در اشیاء حلول نكرده است، زیرا حلول مستلزم محدودیت شئ حلول كننده و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 397
گنجایش پذیری اوست؛ در عین حال از هیچ چیز هم بیرون نیست زیرا بیرون بودن نیز خود مستلزم نوعی محدودیت است.

«بانَ مِنَ الْاَشْیاءِ بِالْقَهْرِ لَها وَ الْقُدْرَةِ عَلَیْها وَ بانَتِ الْاَشْیاءُ مِنْهُ بِالْخُضوعِ لَهُ. » [3].

مغایرت و جدایی او از اشیاء به این است كه او قاهر و قادر و مسلط بر آنهاست، و البته هرگز قاهر عین مقهور و قادر عین مقدور و مسلط عین مسخّر نیست، و مغایرت و جدایی اشیاء از او به این نحو است كه خاضع و مسخّر پیشگاه كبریایی او می باشند و هرگز آن كه در ذات خود خاضع و مسخّر است (عین خضوع و اطاعت است) با آن كه در ذات خود بی نیاز است، یكی نیست. جدایی و مغایرت حق با اشیاء به این نحو نیست كه حد و مرزی آنها را از هم جدا كند، بلكه به ربوبیت و مربوبیت، كمال و نقص، و قوت و ضعف است.

در كلمات علی علیه السلام از این گونه سخن بسیار می توان یافت. همه ی مسائل دیگر كه بعداً ذكر خواهد شد بر اساس این اصل است كه ذات حق وجود مطلق و بی نهایت است و هیچ نوع حد و ماهیت و چگونگی درباره ی او صادق نیست.
[1] خطبه ی 1.
[2] خطبه ی 228.
[3] خطبه ی 152.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است