در
کتابخانه
بازدید : 425235تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Expand بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Collapse بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Expand بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قَدْ اَحْیی عَقْلَهُ وَ اَماتَ نَفْسَهُ، حَتّی دَقَّ جَلیلُهُ وَ لَطُفَ غَلیظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثیرُالْبَرْقِ، فَاَبانَ لَهُ الطَّریقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبیلَ وَ تَدافَعَتْهُ الاَْبْوابُ اِلی بابِ السَّلامَةِ وَ دارِ الْاِقامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمَأْنینَةِ بَدَنِهِ فی قَرارِ الاَْمْنِ وَالرّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ اَرْضی رَبَّهُ [1].

عقل خویش را زنده و نفس خویش را میرانده است، تا آنجا كه ستبریهای بدن تبدیل به نازكی و خشونتهای روح تبدیل به نرمی شده است و برق پرنوری بر قلب او جهیده و راه را بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است. پیوسته از این منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرین منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسیده و پاهایش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسایش، ثابت ایستاده است. اینهمه به موجب این است كه دل و ضمیر خود را به كار گرفته و پروردگار خویش را خشنود ساخته است.

در این جمله ها- چنانكه می بینیم- سخن از زندگی دیگری است كه زندگی عقل خوانده شده است، سخن از مجاهده و میراندن نفس امّاره است، سخن از ریاضت بدن و روح است، سخن از برقی است كه بر اثر مجاهده در دل سالك می جهد و دنیای او را روشن می كند، سخن از منازل و مراحلی است كه یك روح مشتاق و سالك به ترتیب طی می كند تا به منزل مقصود كه آخرین حد سیر و صعود معنوی بشر است می رسد(یا أَیُّهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ) [2]، سخن از طمأنینه و آرامشی است كه نصیب قلب ناآرام و پراضطراب و پرظرفیت بشر در نهایت امر می گردد (أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ) [3].

در خطبه ی 221 اهتمام این طبقه به زندگی دل چنین توصیف شده است:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 423
یَرَوْنَ اَهْلَ الدُّنْیا یُعَظِّمونَ مَوْتَ اَجْسادِهِمْ وَ هُمْ اَشَدُّ اِعْظاماً لِمَوْتِ قُلوبِ اَحْیائِهِم.

اهل دنیا مردن بدن خویش را بزرگ می شمارند اما آنها برای مردن دل خودشان اهمیت قائل هستند و آن را بزرگتر می شمارند.

خلسه ها و جذبه هایی كه روحهای مستعد را می رباید و بدان سو می كشد، اینچنین بیان شده است:

صَحِبُوا الدُّنْیا بِاَبْدانٍ اَرْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالَْمحَلِّ الاَْعْلی [4].

با دنیا و اهل دنیا با بدنهایی معاشرت كردند كه روحهای آن بدنها به بالاترین جایگاهها پیوسته بود.

لَوْلاَ الاَْجَلُ الَّذی كَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فی اَجْسادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً اِلَی الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ [5].

اگر اجل مقدّر و محتوم آنها نبود، روحهای آنها در بدنهاشان یك چشم به هم زدن باقی نمی ماند از شدت عشق و شوق به كرامتهای الهی و خوف از عقوبتهای او.

قَدْ اَخْلَصَ لِلّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ [6].

او خود را و عمل خود را برای خدا خالص كرده است، خداوند نیز به لطف و عنایت خاص خویش او را مخصوص خویش قرار داده است.

علوم افاضی و اشراقی كه در نتیجه ی تهذیب نفس و طی طریق عبودیت بر قلب سالكان راه سرازیر می شود و یقین جازمی كه نصیب آنان می گردد، اینچنین بیان شده است:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 424
هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ وَ باشَروا رَوْحَ الْیَقینِ وَ اسْتَلانوا مَااسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ وَ اَنِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ [7].

علمی كه بر پایه ی بینش كامل است بر قلبهای آنان هجوم آورده است، روح یقین را لمس كرده اند، آنچه بر اهل تنعم سخت و دشوار است بر آنان نرم گشته است و با آن چیزی كه جاهلان از آن در وحشتند انس گرفته اند.
[1] خطبه ی 210.
[2] انشقاق/6.
[3] رعد/28.
[4] حكمت 139.
[5] خطبه ی 184.
[6] خطبه ی 86.
[7] حكمت 139.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است