در
کتابخانه
بازدید : 425132تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Expand بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Collapse بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی تضاد دنیا و آخرت و دشمنی آنها با یكدیگر و اینكه ایندو مانند دو قطب مخالف اند، از قبیل مشرق و مغرب اند كه نزدیكی به هریك مساوی است با دوری از دیگری، همه مربوط به این مطلب است یعنی مربوط است به جهان دل و ضمیر انسان و دلبستگیها و عشقها و پرستشهای انسان. خداوند به انسان دو دل نداده
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 535
است(ما جَعَلَ اَللّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ) [1]. با یك دل نمی توان بیش از یك معشوق برگزید. این است كه وقتی از علی علیه السلام در باره ی جامه اش كه كهنه و مندرس بود سؤال كردند، فرمود:

یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدی بِهِ الْمُؤْمِنونَ [2].

دل به این سبب نرم می گردد و نفس به این وسیله رام می شود و مؤمنان به آن اقتدا می كنند.

یعنی كسانی كه جامه ی نو ندارند از پوشیدن جامه ی كهنه ناراحت نمی شوند و احساس حقارت نمی كنند، زیرا می بینند پیشوایشان جامه ای بهتر از جامه ی آنها نپوشیده است.

آنگاه اضافه فرمود كه همانا دنیا و آخرت دو دشمن مشخص و دو راه مختلف اند؛ هركس دنیا را دوست بدارد و رشته ی تسلط دنیا را به گردن خود بیندازد، طبعاً آخرت را و آنچه مربوط به آخرت است دشمن می دارد. دنیا و آخرت به منزله ی مشرق و مغرب اند كه نزدیكی به هر یك از اینها عین دوری از دیگری است؛ ایندو در حكم دو هوو می باشند.

علی علیه السلام در یكی از نامه هایش می نویسد:

وَ اَیْمُ اللّهِ- یَمیناً اَسْتَثْنی فیها بِمَشِیَّةِ اللّهِ- لاروضَنَّ نَفْسی رِیاضَةً تَهُشُّ مَعَها اِلَی الْقُرْصِ اِذا قَدَرَتْ عَلَیْهِ مَطْعوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدوماً وَ لادَعَنَّ مُقْلَتی كَعَیْنِ ماءٍ نَضَبَ مَعینُها مُسْتَفْرَغَةً دُموعُها، اَتَمْتَلِئُ السّائِمَةُ مِنْ رَعْیِها فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبیضَةُ مِنْ عُشْبِها فَتَرْبِضَ وَ یَأْكُلُ عَلِیٌّ مِنْ زادِهِ فَیَهْجَعُ؟ ! قَرَّتْ اِذاً عَیْنُهُ اِذَا اقْتَدی بَعْدَ السِّنینَ الْمُتَطاوِلَةِ بِالْبَهیمَةِ الْهامِلَةِ وَ السّائِمَةِ الْمَرْعِیَّةِ.

سوگند یاد می كنم به ذات خدا كه به خواست خدا نفس خویش را چنان ورزیده سازم و گرسنگی بدهم كه به قرص نانی و اندكی نمك قناعت بورزد و آن را مغتنم بشمارد. همانا آنقدر (در خلوتهای شب) بگریم كه آب چشمه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 536
چشمم خشك شود. شگفتا! آیا این درست است كه شتران در چراگاهها شكم خویش را انباشته كنند و در خوابگاه خویش بخسبند، و گوسفندان در صحراها خود را سیر كنند و در جایگاه خویش آرام گیرند، علی نیز شكم خویش را سیر كند و در بستر خود استراحت كند؟ ! چشم علی روشن! پس از سالیان دراز به چهارپایان اقتدا كرده است.

آنگاه می فرماید:

طوبی لِنَفْسٍ اَدَّتْ اِلی رَبِّها فَرْضَها وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِها بُؤْسَها وَ هَجَرَتْ فِی اللَّیْلِ غُمْضَها حَتّی اِذا غَلَبَ الْكَری عَلَیْهَا افْتَرَشَتْ اَرْضَها وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّها فی مَعْشَرٍ اَسْهَرَ عُیونَهُمْ خَوْفُ مَعادِهِمْ وَ تَجافَتْ عَنْ مَضاجِعِهِمْ جُنوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطولِ اسْتِغْفارِهِمْ ذُنوبُهُمْ. اُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ اَللّهِ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ [3].

خوشبخت و سعادتمند آن كه فرایض پروردگار خویش را انجام دهد، رنجها را (مانند سنگ آسیا دانه را) خرد كند، شب هنگام از خواب دوری گزیند، آنگاه كه سپاه خواب حمله می آورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار می دهد، در زمره ی گروهی كه بیم روز بازگشت خواب از چشمشان ربوده و پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خالی كرده است و لبهاشان به ذكر پروردگارشان در زمزمه است، ابرهای گناهان بر اثر استغفار مداومشان برطرف شده است. آنانند حزب خدا، همانا تنها آنان رستگارانند.

ذكر این دو قسمت پشت سر یكدیگر رابطه ی زهد و معنویت را كاملاً روشن می كند. خلاصه ی دو قسمت این است كه از دو راه یكی را باید انتخاب كرد: یا خورد و خواب و خشم و شهوت، نه رازی و نه نیازی، نه توجهی و نه نم اشكی و نه انسی و نه روشنایی ای، و گامی از حد حیوانیت فراتر نرفت، و یا قدمی در وادی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 537
انسانیت و استفاده از مواهب خاص الهی كه مخصوص دلهای پاك و روحهای تابناك است.
[1] احزاب/4.
[2] نهج البلاغه ، حكمت 99.
[3] . نهج البلاغه ، نامه ی 45.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است