در
کتابخانه
بازدید : 425119تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Expand بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Expand بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Collapse بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اكنون می توانیم به سخن اول خود برگردیم؛ آیا حركت و تكامل مستلزم از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 572
خود بی خود شدن است؟ آیا هر موجودی یا باید خودش خودش بماند و یا باید راه تكامل پیش گیرد؟ پس انسان یا باید انسان بماند و یا متحول و متكامل گردد و تبدیل به غیر انسان گردد؟ .

پاسخ این است كه حركت و تكامل واقعی یعنی حركت شئ به سوی غایت و كمال طبیعی خود و به تعبیر دیگر حركت از راه مستقیم طبیعت و خلقت به هیچ وجه مستلزم این نیست كه خود واقعی آن موجود تبدیل به خود دیگر گردد.

آنچه خود واقعی یك موجود را تشكیل می دهد «وجود» اوست نه ماهیتش.

تغییر ماهیت و نوعیت به هیچ وجه مستلزم تبدیل خود به ناخود نیست.

صدرالمتألهین كه قهرمان این مسأله است تصریح می كند كه انسان نوعیت مشخص ندارد و مدعی است كه هر موجود متكامل در مراتب تكامل، «انواع» است نه نوع.

رابطه ی یك وجود ناقص با غایت و كمال طبیعی خود رابطه ی یك شئ با یك شئ بیگانه نیست بلكه رابطه ی خود با خود است، رابطه ی خود ضعیف است با خود واقعی.

آنجا كه شئ به سوی كمال واقعی خود در حركت است، از خود به سوی خود حركت می كند و به تعبیری می توان گفت از ناخود به خود حركت می كند. تخم گیاهی كه در زمین می شكافد و از زمین می دمد و رشد می كند، ساقه و شاخه و برگ و گل می دهد، از خود به سوی ناخود نرفته است؛ اگر خودآگاه می بود و به غایت خویش شاعر می بود، احساس ازخودبیگانگی نمی كرد.

این است كه عشق به كمال واقعی عشق به خود برتر است و عشق ممدوح خودخواهی ممدوح است.

شیخ اشراق رباعی لطیفی دارد، می گوید:

هان تا سر رشته ی خرد گم نكنی
خود را ز برای نیك و بد گم نكنی
رهرو تویی و راه تویی، منزل تو
هشدار كه راه «خود» به «خود» گم نكنی
پس از این مقدمات، اجمالاً می توانیم حدس بزنیم كه میان خواستن خدا، حركت به سوی خدا، تعلق و وابستگی به خدا، عشق به خدا، بندگی خدا، تسلیم به خدا، با هر خواستن دیگر و حركت دیگر و وابستگی دیگر و عشق و بندگی و تسلیم دیگر تفاوت از زمین تا آسمان است. بندگی خدا بندگی ای است كه عین آزادی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 573
است، تنها تعلق و وابستگی ای است كه توقف و انجماد نیست، تنها غیرپرستی است كه از خود بی خود شدن و با خود بیگانه شدن نیست، چرا؟ زیرا او كمال هر موجود است، مقصد و مقصود فطری همه ی موجودات است: «وَ أَنَّ إِلی رَبِّكَ اَلْمُنْتَهی » [1].

اكنون به نقطه ای رسیده ایم كه می توانیم بیان قرآن را در زمینه ی اینكه فراموشی خدا فراموشی خود است، باختن خدا باختن همه چیز است، بریدن با خدا سقوط مطلق است، توضیح دهیم.


[1] . نجم/42.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است