در
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال من مقداری از مواد قرارداد را برایتان می خوانم تا ببینید وضع قرارداد چگونه بوده است. مواد قرارداد را به این شكل نوشته اند:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 648
1. «حكومت به معاویه واگذار می شود [1]بدین شرط كه به كتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره ی خلفای شایسته عمل كند. » .

[در اینجا لازم است مطلبی را عرض كنم: ] امیرالمؤمنین یك منطقی دارد و آن منطق این است كه می گوید: به خاطر اینكه خودم خلیفه باشم یا دیگری، با اینكه خلافت حق من است قیام نمی كنم، آن وظیفه ی مردم است. من آن وقت قیام می كنم كه آن كسی كه خلافت را بر عهده گرفته است كارها را از مجرا خارج كرده باشد. در نهج البلاغه است: «وَاللّهِ لاَُسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ اُمورُالْمُسْلِمینَ وَلَمْ یَكُن فیها جَوْرٌ اِلاّ عَلَیَّ خاصَّةً» [2]یعنی مادامی كه ظلم فقط بر شخص من است كه حق مرا از من گرفته اند و منهای این سایر كارها در مجرای خودش است، من تسلیمم؛ من آن وقت قیام می كنم كه كارهای مسلمین از مجرا خارج شده باشد.

این ماده ی قرارداد این است [و در واقع ] امام حسن اینچنین قرارداد می بندد:

مادامی كه ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم كرده اند ولی آن غاصب متعهد است كه امور مسلمین را در مجرای صحیح اداره كند، من به این شرط حاضرم كنار بروم.

2. «پس از معاویه حكومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه ای پیش آمد متعلق به حسین. » این جمله مفهومش این است كه این صلح یك مدت موقتی دارد، نه اینكه [امام حسن ] گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم، این تو و این خلافت، تا هر وقت هر كار می خواهی بكن؛ نه، «تا معاویه هست» ، این صلح تا زمان معاویه است، شامل بعد از زمان معاویه نمی شود، پس معاویه حق ندارد برای بعد از زمان خودش توطئه ای بچیند: «و معاویه حق ندارد كسی را به جانشینی خود انتخاب كند. » .

3. معاویه در شام لعن و ناسزای به امیرالمؤمنین را رسم كرده بود. این را در متن صلحنامه قید كردند كه باید این عمل زشت موقوف باشد: «معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین و لعنت بر او را در نمازها ترك كند و علی را جز به نیكی یاد ننماید» كه این را هم معاویه تعهد و امضا كرد. اینها روی علی تبلیغ می كردند، می گفتند علی را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 649
ما به این دلیل لعنت می كنیم كه- العیاذباللّه- او از دین اسلام خارج شده بود. آدمی كه اینجا امضا می دهد، لااقل این مقدار اتمام حجت بر او شده كه تو اگر علی را یك آدمی می خوانی كه واقعاً مستحق لعن است پس چرا متعهد می شوی كه او را جز به نیكی یاد نكنی، و اگر مستحق لعن نیست و آن طور كه متعهد شده ای درست است پس چرا این طور عمل می كنی؟ ! كه بعد، این را هم زیر پا گذاشت و تا نود سال این كار ادامه پیدا كرد.

4. «بیت المال كوفه كه موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است و «تسلیم حكومت» شامل آن نمی شود و معاویه باید هر سالی دو میلیون درهم برای حسن بفرستد. » این قید را كرده بودند برای همین كه می خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حكومت معاویه رفع كنند كه اینها مجبور نباشند و بدانند اگر نیازی داشته باشند می شود خود امام حسن و امام حسین مرتفع كنند. «و بنی هاشم را از بخششها و هدیه ها بر بنی امیه امتیاز دهد و یك میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی كه در كنار امیرالمؤمنین در جنگهای جمل و صفّین كشته شده اند تقسیم كند و اینها همه باید از محل خراج «دارابجرد» تأدیه شود. » دارابجرد در اطراف شیراز است كه خراج و مالیات این نقطه را به بنی هاشم اختصاص دادند.

5. «مردم در هر گوشه از زمینهای خدا (شام یا عراق یا یمن و یا حجاز) باید در امن و امان باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد. » مقصود كینه توزی هایی است كه به گذشته مربوط می شود، چون اینها اغلب كسانی بوده اند كه در گذشته با معاویه در صفّین جنگیده اند. «و هیچ كس را بر خطاهای گذشته اش مؤاخذه نكند و مردم عراق را به كینه های گذشته نگیرد. اصحاب علی در هر نقطه ای كه هستند در امن و امان باشند و كسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشود و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناك نباشند و كسی ایشان را تعقیب نكند و صدمه ای بر آنان وارد نسازد و حق هر حقداری بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود. به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچیك از اهل بیت رسول خدا توطئه ای در نهان و آشكار چیده نشود. » این مواد، مخصوصاً ماده ی 5 و ماده ی 3 كه مسأله ی لعن امیرالمؤمنین است، اگرچه از همان شرط اول تأمین شده (زیرا وقتی كه او متعهد می شود كه به كتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره ی خلفای راشدین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 650
عمل كند، طبعاً اینها در آن مستتر است) ولی معذلك اینها را كه می دانستند مورد توجه خاص معاویه است و بر خلاف عمل می كند، برای اینكه بعدها هیچ گونه تأویل و توجیهی در خصوص این كارها به كار نبرد، به طور خصوصی در مواد قرارداد گنجاندند. «و در هیچیك از آفاق عالم اسلام ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد. » خواستند نشان بدهند كه ما از حالا به روش تو بدبین هستیم.

اینها بود مجموع مواد این قرارداد. معاویه نماینده ای داشت به نام عبد اللّه بن عامر. او را با نامه ای كه زیر آن را امضا كرده بود فرستاد نزد امام حسن و گفت:

شرایط همه همان است كه تو می گویی؛ هرچه تو در آن صلحنامه بگنجانی من آن را قبول دارم. امام حسن هم این شرایط را در صلحنامه گنجانید. بعد هم معاویه با قسمهای خیلی زیادی كه من خدا و پیغمبر را ضامن قرار می دهم، اگر چنین نكنم چنان، اگر چنین نكنم چنان، همه ی این شرایط را گفت و این قرارداد را امضا كردند.

بنابراین به نظر نمی رسد كه در صلح امام حسن، در آن شرایطی كه امام حسن می زیست ایرادی باشد؛ و مقایسه كردن میان صلح امام حسن در مسند خلافت با قیام امام حسین به عنوان یك معترض، با اینهمه اختلافات دیگری كه عرض كردم، مقایسه ی صحیحی نیست؛ یعنی به نظر این جور می رسد كه اگر امام حسن در آن وقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین امام حسین خلیفه شده بود، قرارداد صلح امضا می كرد، و اگر امام حسن تا بعد از معاویه زنده بود، مثل امام حسین قیام می كرد، چون شرایط مختلف بوده است.
[1] تعبیر اینجا «حكومت» است كه این، تعبیر فارسی آن است ولی عبارت عربی «تسلیم امر» است، یعنی كار به او واگذار می شود.
[2] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 74.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است