در
کتابخانه
بازدید : 1188119تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
Collapse فصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلافصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلا
Expand 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟ 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟
Expand 2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند
Collapse 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت
Expand 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی
Expand 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی
Expand فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی» فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی»
Expand فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام
فصل چهارم یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی»
Expand فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا»
Expand فصل ششم حماسه ی حسینی فصل ششم حماسه ی حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand فصل هشتم یادداشتهای متفرق فصل هشتم یادداشتهای متفرق
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
] .

یكی از اموری كه موجب می گردد داستان كربلا از مسیر خود منحرف گردد و از حیّز استفاده و بهره برداری عامه ی مردم خارج شود و بالأخره آن هدف كلی كه از امر به عزاداری آن حضرت در نظر است منحرف گردد، این است كه می گویند حركت سید الشهداء معلول یك دستور خصوصی و محرمانه به نحو قضیه ی شخصیه بوده است [1]و دستوری خصوصی در خواب یا بیداری به آن حضرت داده شده است؛ زیرا اگر بنا شود كه آن حضرت یك دستور خصوصی داشته كه حركت كرده، دیگران نمی توانند او را مقتدا و امام خود در نظیر این عمل قرار دهند و نمی توان برای حسین «مكتب» قائل شد، بر خلاف اینكه بگوییم حركت امام حسین از دستورهای كلی اسلام استنباط و استنتاج شد و امام حسین تطبیق كرد با رأی روشن و صائب خودش، كه هم حكم و دستور اسلام را خوب می دانست و هم به وضع زمان و طبقه ی حاكمه ی زمان خود آگاهی كامل داشت؛ تطبیق كرد آن احكام را بر زمان خودش و وظیفه ی خودش را قیام و حركت دانست. لهذا در آن خطبه ی معروف، استناد كرد به حدیث معروف رسول خدا:

«مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِراً. . . » . ایضاً فرمود: «أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ أنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ، لِیَرْغَبِ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 473
الْمُؤْمِنُ. . . » نفرمود: «لِیَرْغَبِ الْاِمامُ» ، یعنی وظیفه ی هر مؤمنی این بود نه وظیفه ی امام حسین از آن نظر كه امام بود.

ولی معمولاً گویندگان برای اینكه به خیال خودشان مقام امام حسین را بالا ببرند، می گویند دستور خصوصی برای شخص امام حسین برای مبارزه با شخص یزید و ابن زیاد بود و در این زمینه از خواب و بیداری هزارها چیز می گویند. در نتیجه قیام امام حسین را از حوزه ی عمل بشریِ قابل اقتدا و اقتفا كه «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اَللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» [2]خارج می كنند و به اصطلاح از زمین به آسمان می برند و حساب «كار پاكان را قیاس از خود مگیر» به میان می آید و امثال اینها. هر اندازه در این زمینه خیال بافی بیشتر بشود، از جنّ و ملك و خواب و بیداری و دستورهای خصوصی زیاد گفته شود، این نهضت را بی مصرف تر می كند.

حالا ببینیم آیا اگر امام حسین با دستور خصوصی عمل كرده باشد مقامش بالاتر است یا اگر با دستور كلی و تطبیق كلی بر جزئی و اصابه در تطبیق آن در حالی كه دُهات و كبار صحابه مانند ابن عباس از تطبیق آن عاجز بودند عمل كرده باشد مقامش بالاتر است؟ ما شرقیها مقام را فقط به این می دانیم كه گفته شود فلان شخص اهل مكاشفه است، اهل كرامت و معجزه است، جن در تسخیر دارد، با فرشتگان تماس دارد. شك نیست كه امام حسین دارای مقام ملكوتی است اما او دارای مقام جمع الجمعی است، انسان كامل است. مقام انسان از مقام فرشته بالاتر است. حدّ اعلای كمال انسان در این نیست كه با فرشته در تماس باشد. حدّ اعلای كمال انسان این است كه انسان كامل باشد. ما می گوییم در معراج، جبرئیل از تَك فرو ماند. اگر امام حسین با راهنمایی مستقیم فرشته حركت كرده باشد، معنایش این است كه با عقل و تشخیص شخصی خودش قادر نبود كه وظیفه ی خود را تشخیص دهد. اما اگر با عقل خود تشخیص داده باشد، معنی اش این است كه عقل و ادراك شخصِ خودش از همه بالاتر بود و كار الهام را كرد. الهام در جایی است كه هدایت عقل و شرع وافی نباشد، در صورتی كه هدایت عقل و شرع برای امام حسین كافی بود.

علی هذا معنای «اِنَّ اللّهَ شاءَ اَنْ یَراكَ قَتیلاً» این است كه مشیت كلی تشریعی این را اقتضا كرده، نه مشیت تكوینی یا مشیت تشریعی مخصوص شخص خود تو. در قدیم،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 474
علمای ما روی این جهت زیاد بحث كرده اند كه آیا مشیت در جمله ی: «اِنَّ اللّهَ شاءَ اَنْ یَراكَ قَتیلاً» مشیت تشریعی است یا تكوینی؟ و قبول كرده اند مشیت تشریعی است.

ولی در این جهت بحث نكرده اند كه بنا بر مشیت تشریعی، آیا این مشیت همان مشیت كلی است كه شامل همه ی مسلمین بوده است یا نه، یك مشیت تشریعی و دستور تشریعی بوده كه اختصاص داشته به امام حسین علیه السلام؟ .

طور دیگر هم می توان بحث كرد كه عاقلانه تر باشد: آیا امام حسین كه قیام كرد، از آن جهت قیام كرد كه امام بود یا از آن جهت كه یك نفر مؤمن و مسلمان بود؟ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم در اطراف حدیث «اِنَّ اللّهَ شاءَ اَنْ یَراكَ قَتیلاً» بحث كنیم باید بگوییم آیا مشیت تكوینی بود یا تشریعی، و بنا بر تشریعی آیا تكلیف خصوصی و شخصی بود یا تكلیف كلی؟ و بنا بر دوم آیا آن تكلیف كلی متوجه امام و پیشوای مسلمین بود یعنی از نوع وظایف و تكالیفی است كه برای ائمّه وضع شده یا از نوع تكالیفی است كه برای عموم مؤمنین و مسلمانان وضع شده؟ در این زمینه باید مثالهای توضیح دهنده ای ذكر شود. ضمناً آنجا كه تكالیف مخصوص ائمّه ی مسلمین ذكر می شود، فرق گذاشته شود بین تكالیف امام به معنی زعیم فعلی مسلمین و بین امام به معنی صاحب مقام ولایت و وصایت.
[1] . در اینجا باید فرق بین قضایای شخصیه و خارجیه و حقیقیه و اینكه به اصطلاح متأخرین جعل احكام بر طبق قضایای حقیقیه است، شرح داده شود.
[2] . احزاب/21 [براستی برای شما در وجود رسول خدا نمونه و الگوی خوبی است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است