در
کتابخانه
بازدید : 1188424تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Collapse فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از این دو عامل، كدامیك بر دیگری تقدم داشت؟ آیا اول امام حسین از بیعت امتناع كرد و چون از بیعت امتناع كرد مردم كوفه از او دعوت كردند یا لااقل زماناً چنین بود، یعنی بعد از آنكه بیش از یك ماه از امتناع از بیعت گذشته بود دعوت مردم كوفه رسید؟ یا قضیه برعكس بود: اول مردم كوفه از او دعوت كردند، امام حسین دید حال كه دعوت كرده اند او هم باید جواب مثبت بدهد؟ بدیهی است مردی كه برای كاری به این بزرگی كاندیدا می شود، دیگر برای او بیعت كردن معنی ندارد؛ بیعت نكرد برای اینكه به تقاضای مردم كوفه جواب مثبت داده بود! از این دو كدام است؟ به حسب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 145
تاریخ مسلماً اولی، چرا؟ برای اینكه همان روز اولی كه معاویه مرد، از امام حسین تقاضای بیعت شد؛ بلكه معاویه قبل از اینكه بمیرد، به مدینه آمد و می خواست با هر لِمّ و كلكی هست، در زمان حیات خودش از امام حسین و دو سه نفر دیگر بیعت بگیرد كه آنها به هیچ شكل زیر بار نرفتند.

مسأله ی تقاضای بیعت و امتناع از آن، تقدم زمانی دارد. خود یزید هم وقتی معاویه مرد، همراه این خبر- كه به وسیله ی یك پیك سبك سیر و تندرو فرستاد و آن پیك در ظرف چند روز با آن شترهای جمّاز، خودش را به مدینه رساند- نامه ای فرستاد و همان كسی كه خبر مرگ معاویه را به والی مدینه داد، آن نامه را هم به او نشان داد كه:

«خُذِ الْحُسَیْنَ بِالْبَیْعَةِ اَخْذاً شَدیداً» از حسین بن علی و این دو سه نفر دیگر، به شدت، هرطور كه هست بیعت بگیر. شاید هنوز كوفه خبر نشده بود كه معاویه مرده است.

بعلاوه تاریخ این طور می گوید كه از امام حسین تقاضای بیعت كردند، امام حسین امتناع كرد، حاضر نشد، دو سه روز به همین منوال گذشت، دائماً می آمدند، گاهی با زبان نرم و گاهی با خشونت، تا حضرت مدینه را رها كرد. در بیست و هفتم رجب، امام حسین از مدینه حركت كرد و در سوم شعبان به مكه رسید. دعوت مردم كوفه در پانزدهم رمضان به امام حسین رسید؛ یعنی بعد از آنكه یك ماه و نیم از تقاضای بیعت و امتناع امام گذشته بود، و بعد از اینكه بیش از چهل روز بود كه امام در مكه اقامت كرده بود.

بنابراین مسأله این نیست كه اول آنها دعوت كردند، بعد امام جواب مساعد داد، و چون جواب مساعد داده بود و از طرف آنها كاندید شده بود دیگر معنی نداشت كه بیعت كند، یعنی بیعت نكرد چون به كوفیها جواب مساعده داده بود! خیر، بیعت نكرد قبل از آنكه اصلاً اسم تقاضای كوفیها در میان باشد، و فرمود: من بیعت نمی كنم و لو در همه ی روی زمین مأوی و ملجإی برای من باقی نماند؛ یعنی اگر تمام اقطار روی زمین را بر من ببندند كه یك نقطه برای زندگی من وجود نداشته باشد، بازهم بیعت نمی كنم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است