در
کتابخانه
بازدید : 1188057تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Collapse فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و همچنین است حوادث و وقایع. ابعاد حوادث و وقایع نیز در زمان خودش آنچنان كه هست تشخیص داده نمی شود. بسا هست كه یك حادثه، كوچك تلقی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 167
می شود ولی بعد از مدتی تدریجاً ابعاد و عمق و لایه های این حادثه، عظمت و اهمیت این حادثه بهتر شناخته می شود. حادثه ی عاشورا از جمله ی این حوادث است؛ در ردیف اینكه شخص می میرد، بعد از مرگش شناخته می شود یا اثری خلق می شود، بعد از سالها ارزش آن شناخته می شود. حادثه ی اجتماعی هم كه رخ می دهد، بعدها ماهیت آن درست شناخته می شود و ارزش آن درك می گردد. در مورد بعضی از حوادث، شاید هزار سال باید بگذرد تا ماهیت آنها درست و آنچنان كه هست شناخته شود. و باز حادثه ی عاشورا از این گونه حوادث است.

جمله ای از امام حسین علیه السلام هست كه با اینكه خودم این جمله را بارها تكرار كرده ام، ولی به معنی و عمق آن خیلی فكر نكرده بودم. این جمله در آن وصیتنامه ی معروفی است كه امام به برادرشان محمد بن حنفیّه می نویسد. محمّد بن حنفیّه بیمار بود به طوری كه دستهایش فلج شده بود و لهذا از شركت در جهاد معذور بود. ظاهراً وقتی كه حضرت می خواستند از مدینه خارج شوند، وصیتنامه ای نوشتند و تحویل او دادند.

البته این وصیتنامه نه به معنای وصیتنامه ای است كه ما می گوییم، بلكه به معنای سفارش نامه است كه وضع خودش را روشن می كند كه حركت و قیام من چیست و هدفش چیست. ابتدا فرمود: «اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی» . اتهاماتی را كه می دانست بعدها به او می زنند، رد كرد:

خواهند گفت حسین دلش مقام می خواست، دلش نعمتهای دنیا می خواست، حسین یك آدم مفسد و اخلالگر بود، حسین یك آدم ستمگر بود، دنیا بداند كه حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت، من یك مصلحم. بعد فرمود: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی» [1]هدف من، یكی امر به معروف و نهی از منكر است و دیگر اینكه سیر كنم، سیره قرار بدهم همان سیره ی جدّم و پدرم را.

این جمله ی دوم خیلی باید شكافته شود. این جمله در آن تاریخ، معنی و مفهوم خاصی داشته است. چرا امام حسین بعد كه فرمود می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم، اضافه كرد می خواهم سیر كنم به سیره ی جدّم و پدرم؟ ممكن است كسی بگوید همان گفتنِ امر به معروف و نهی از منكر كافی بود؛ مگر سیره ی جدّ و پدرش غیر از امر به معروف و نهی از منكر بود؟ جواب این است كه اتفاقاً بله. ابتدا باید به یك تاریخچه اشاره كنم و بعد این مطلب را شرح بدهم.


[1] . مقتل الحسین، ص 156.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است