در
کتابخانه
بازدید : 1188357تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Collapse فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله ی تشنگی أبا عبد اللّه و خاندان و اصحابشان مسأله ی شوخی ای نیست. هوا بسیار گرم است (عاشورای آن وقت ظاهراً در اواخر خرداد بوده؛ هوای عراق زمستانش گرم است، چه رسد به نزدیك تابستان آن) ، سه روز است كه آب را بر روی اهل بیت پیغمبر بسته اند، گواینكه در شب عاشورا توانستند مقداری آب به خیمه ها بیاورند كه حضرت فرمود: آب را بنوشید و این آخرین توشه ی شما خواهد بود. و بعلاوه از نظر طبیعی یك قاعده ای است: هر كسی از بدنش خون زیاد برود كه بدن كم خون شده و احتیاج به خون جدید داشته باشد، تشنه می شود. خداوند متعال بدن را به گونه ای ساخته است كه وقتی به چیزی احتیاج دارد، فوراً همان احتیاج جلوه می كند. افرادی كه زخم برمی دارند، می بینید فوراً تشنگی بر آنها غالب می شود و این به واسطه ی رفتن خون از بدنشان است كه چون بدن برای ساختن خون آماده می شود و می خواهد خون جدید بسازد، آب می خواهد. خودِ رفتن خون از بدن، موجب تشنگی است.

«یَحولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ السَّماءِ الْعَطَشُ» این قدر تشنگی أبا عبد اللّه زیاد بود كه وقتی به آسمان نگاه می كرد بالای سرش را درست نمی دید. اینها شوخی نیست. ولی من هرچه در «مقاتل» گشتم (آن مقداری كه می توانستم بگردم) تا این جمله ی معروفی را كه می گویند أبا عبد اللّه به مردم گفت: «اُسْقونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ» (یك جرعه آب به من بدهید) ببینم، ندیدم. حسین كسی نبود كه از آن مردم چنین چیزی طلب كند. فقط یك جا دارد كه حضرت در حالی كه داشت حمله می كرد «وَ هُوَ یَطْلُبُ الْماءَ» . قرائن نشان می دهد كه مقصود این است: در حالی كه داشت به طرف شریعه می رفت (در جستجوی آب بود كه از شریعه بردارد) نه اینكه از مردم طلب آب می كرد.

عظمت أبا عبد اللّه چیز دیگری است. او چیزی است، ما چیز دیگری. شعارهایی كه در سینه زنی ها و نوحه سرایی ها می دهید، شعارهای حسینی باشد. نوحه، بسیار بسیار خوب است. ائمّه ی اطهار دستور می دادند افرادی كه شاعر بودند، نوحه خوان بودند، نوحه سرا بودند، بیایند برای آنها ذكر مصیبت بكنند. آنها شعر می خواندند و ائمّه ی اطهار گریه می كردند. نوحه سرایی و سینه زنی و زنجیرزنی، من با همه ی اینها موافقم ولی به شرط اینكه شعارها شعارهای حسینی باشد، نه شعارهای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 188
من درآوردی: «نوجوان اكبر من، نوجوان اكبر من» شعار حسینی نیست. شعارهای حسینی شعارهایی است كه از این تیپ باشد؛ فریاد می كند: «أَ لا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ؟ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّاً» [1]مردم! نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و كسی از باطل روی گردان نیست؟ در چنین شرایطی، مؤمن (نگفت حسین یا امام) باید لقاء پروردگارش را بر چنین زندگی ای ترجیح بدهد. و یا: «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً» [2](هر جمله اش سزاوار است كه با آب طلا نوشته شود و در همه ی دنیا پخش گردد، و این بازهم كم است) من مرگ را جز خوشبختی نمی بینم، من زندگی با ستمكاران را جز ملالت و خستگی نمی بینم.

مرا عار آید از این زندگی
كه سالار باشم كنم بندگی
شعارهای حسین علیه السلام شعارهای مُحیی بود (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یُحْیِیكُمْ) [3].
[1] بحار الأنوار، ج /44ص 381.
[2] بحار الأنوار، ج /44ص 381.
[3] . انفال/24.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است